پیشگام

مهارت و کارآفرینی

پیشگام

مهارت و کارآفرینی

خلاقیت و روابط عمومی

 

 خلاقیت و روابط عمومی

 

مقدمه: بر کسی پوشیده نیست که در جوامع امروزی ارتباطات نقش بسیار مهمی در پیشبرد اهداف یک سازمان ایفا می کند. بهبود کمی و کیفی فعالیتهای سازمان، افزایش بهره وری از امکانات ونیروی انسانی درسایه انعکاس فعالیتهای سازمان با جامعه و بهره گیری از امکانات و قابلیتهای اجتماع و مشارکت عمومی افراد آن می باشد. در این راستا روابط عمومی ها به عنوان حلقه ارتباطی سازمانها با جامعه نقش بسیار مهمی دارند. هرچه  این حلقه ارتباطی گسترده تر و محکم تر باشد، به همان اندازه سازمان در پیشبرد اهداف و فعالیتهای خود موفق تر خواهد بود. پس روابط عمومی ها برای اینکه بتوانند این حلقه ارتباطی سازمان را با جامعه حفظ کنند، باید در جستجوی  تکنیکها ، الگوها و شیوه های مناسب و جدید باشند یکی از این شیوه ها و الگوها خلاقیت است که عامل مهم موفقیت برنامه های روابط عمومی است که اگر بدرستی بکار گرفته شود بسیاری از ضعف های فنی و اجرایی را پوشش می دهد و چون موضوع کار روابط عمومی از تنوع  و حیطه بالایی برخوردار است امکان ظهور خلاقیت  در آن به مراتب بیشتر از سایر  حوزه های کاری سازمانها است .

 

تعریف خلاقیت

از خلاقیت  تعریفهای زیادی شده است که در ذیل به مهمترین آنها اشاره می شود:

خلاقیت یعنی تلاش برای ایجاد یک تغییر هدفدار  در توان اجتماعی  یا اقتصادی یک سازمان. خلاقیت  بکار گیری  توانایی های ذهنی برای بوجود آوردن اندیشه ، فکر و مفهوم جدید . ‌خلاقیت به معنای خلق کردن چیزی تازه و منحصر به فرد  است که به گونه ای مناسب و مفید موجب حل یک مسأله، سؤال، یا نیاز علمی، صنعتی و یا اجتماعی می شود. ونیز خلاقیت  یعنی ارائه  فکر و طرح نوین برای بهبود و ارتقاء‌کیفیت یا کمیت فعالیتهای سازمان  مانند افزایش  تولیدات  یا خدمات، کاهش  هزینه ها و...

 

ضرورت  خلاقیت :

تمام پیشرفتهای  امروز بشر در حوزه اقتصاد، فرهنگ، سیاست و اجتماع مدیون خلاقیت است. خلاقیت کلیدی ترین  مسأله در جامعه ما و تمام جوامع در حال توسعه است که اگر به درستی با آن برخورد و زمینه ها و بسترهای آن فراهم شود بسیاری از مشکلات آنها حل خواهد شد.

صاحب نظران معتقدند با ورود به هزاره سوم ضروری است مردم مهارتهایی را آموزش ببینند که از آنها  می توان به خلاقیت  و برقراری ارتباط مؤثر اشاره کرد به گونه ای که انسانها بتوانند بخوبی با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و با بهره گیری از خرد جمعی  و زایش افکار نو مشکلات را  از بین ببرند. امروزه، مردم ما نیازمند آموزش  خلاقیت هستند. آنچنان  که لحظه به لحظه محیط  اطراف خویش را کاوش  نموده و با خلق افکار نو  به سوی یک جامعه سعادتمند  قدم بردارند.

 

زمینه ها و بسترسازی خلاقیت :

نتایج و تحقیقات صورت گرفته نشان می دهد خلاقیت زمانی در میان اجتماعی از انسانها  متجلی می شود که آنها از مرحله همدلی با یکدیگر گذر کرده اند . در این مرحله  انسان ها به سرنوشت  یکدیگر  حساس بوده و در جهت  رشد یکدیگر  می کوشند و هر کسی  خود را پل  پیروزی دیگری قرار می دهد و در نهایت سبب می شود  جریانی  از علم و دانش وتجربیات میان آنها جاری شود که همین، زمینه ساز نوآوری و خلاقیت خواهد شد . براستی که هیچکس قادر نیست به دنیای علم و دانش انسانها نفوذ کرده و آنها را وادار کند که  اندیشه های خود را به دیگران منتقل کند و تنها زمانی این واقعیت رخ می دهد که یک احساس خوب و مثبت  در بین انسانها  نسبت به یکدیگر  پدید آید.  به همین خاطر، یکی از عوامل  مؤثر در بروز خلاقیت در یک جامعه، زمینه سازی و بسترسازی در بین انسانها جهت ایجاد  فرهنگی  است که در آن  همگان  در تلاش برای رشد دیگری هستند زیرا خلاقیت  نه ژنتیکی است و نه مربوط به نژادی خاص بلکه اکتسابی است و زمینه اش در نهاد همه انسانها وجود دارد که نیاز به آموزش، زمینه  سازی و فرهنگ سازی دارد.

 

عوامل و راه های مؤثر  خلاقیت  در روابط عمومی

ایجاد خلاقیت در روابط عمومی علاوه بر فرهنگ سازی که  در بالا ذکر شد، بستگی به سه فاکتور اساسی و مهم دارد که عبارتند از :

الف) نیروی  انسانی

ب)  محیط سازمانی

ج) مدیریت 

 

الف ) نیروی انسانی

منبع گرانبهای یک مجموعه یا سازمان که نقش اساسی در تحقق اهداف و سیاستهای کلی آن دارد نیروی انسانی است لذا برای اینکه بتوانیم از نیروی انسانی برای نهادینه کردن خلاقیت به نحو احسن استفاده کنیم باید به دو عامل اساسی توجه کرد:

عامل اول) استفاده از  نیروهای کار آمد

در روابط عمومی باید کسانی مشغول بکار شوند که علاوه بر اینکه  تحصیل کرده  این رشته  باشند از ویژگیها و خصوصیات  یک فرد خلاق  برخوردار باشند. از جمله :

1- برخورداری از سلامت روحی و روانی :

افراد خلاق افرادی هستند که از سلامت روانی برخوردار هستند این افراد قادرند فکر و اندیشه و حرف های تازه را پشت سرهم مطرح کنند بدون اینکه دچار رکود شوند. بهره مندی از ذهنی سالم، باز و گشوده این امکان را برای قوه خلاقه فراهم می کند تا از آنچه می خواهد، تصویر روشنی بیافریند و بالاخره عملی منشأ موفقیت و پیروزی است که در ورای آن اندیشه ای سالم نهفته باشد. همانگونه که ورزش، عضلات را قوی تر و سالم تر می کند، تفکر و مطالعه کتابهای خوب و مفید و نگارش تجارب، افکار و منش ها نیز باعث تقویت و سالم تر شدن روان و ذهن می گردد و نهایتا موجب باروری و شکوفایی خلاقیت می شود.

2-   انعطاف پذیری:

توانایی کنار گذاشتن چارچوب های ذهنی گذشته و توانایی دیدن اندیشه های جدید  و بررسی افکار نو و پذیرش مناسبت ترین و کارآمدترین باورها انعطاف پذیری است. هراندازه خلاقیت و نوآوری بیشتر باشد به همان اندازه انعطاف پذیری بیشتر شده  و وقت کمتری به حراست و دفاع از افکار غلط گذشته صرف خواهد شد. 

3-   ابتکار:

یعنی به پشتوانه اندیشه سالم، ذهنی پویا و منعطف در هر زمان بتوان پیشنهاد تازه ای را ارائه داد.

4-   ترجیح دادن پیچیدگی نسبت به سادگی:

برخلاف افراد عادی که همواره در جستجوی راهکارهای بی دغدغه و آسان بوده و راههای پیموده شده را می پیمایند، افراد خلاق، پیچیدگی  را انتخاب کرده و به دنبال یافتن  راه حل آسان   و ساده  برای آنها  هستند.

5-   استقلال رأی  و داوری :

افراد خلاق مطیع  بی چون و چرای مسئول بالاتر و  افراد با نفوذ  خود نبوده  و دارای  نظرات  و پیشنهادات  متفاوت  از دیگران  هستند.

6-   تمرکز نیروی ذهن بر بالاترین  هدف:

این افراد همیشه و در هر شرایطی ذهن و نیروی خود را بر روی یک موضوع ویژه متمرکز کرده و به دنبال دستیابی به هدفی والا و بلند مرتبه هستند . 

عامل دوم) کار آمد سازی کارکنان 

برای اینکه بتوانیم در بین کارکنان موجود خلاقیت  ایجاد کنیم تا از آنها به نحو احسن استفاده شود باید به ویژگیهای  ذیل توجه کرد:

1-   بهره وری کارکنان با انگیزش آنان ارتباط کاملا مستقیمی دارد به عبارت دیگر، در گیر شدن با کار و چنگ انداختن بر مشکلات، نیازمند پشتوانه انگیزشی است .

2-   بروز اندیشه و رفتار ابتکاری در کارکنان با پرورش حس مفید بودن و احترام به شخصیت  کاری آنان افزایش می یابد. مشارکت در حرکات سازنده سازمانی
و تولید، احترام به اندیشه وتلاش آنان، قدردانی  از اقدامات مثبت و شکوفا سازی استعدادهای آنان همواره  از خواسته های کارکنان  خلاق می باشد.

 ب) محیط سازمانی

 سیاستها و تلاشهای ابتکاری کارکنان زمانی می تواند به مرحله عمل واجرا در آید که سازمان مطبوع آنها بتواند با داشتن  ویژگیها و خصوصیات  ذیل، محیط و بستری مناسب را فراهم کند. برخی از این ویژگیها  و خصوصیات  را می توان  این گونه برشمرد:.

1-   رقابت کامل و فشرده : در یک محیط کاری در صورتی خلاقیت ایجاد می شود که تک تک افراد رقابت مثبت و سازنده داشته باشند.

2-   فرهنگ خوب و پویا :برپایه  یک فرهنگ خوب و پویا اتلاف وقت مفهومی  ندارد. بدیهی است در چنین بستری بحث رقابت و خلاقیت، بهتر شکل می گیرد.

3-   دسترسی به مدیران: کارکنان به راحتی بتوانند  افکار و نظرات خود را مستقیم  و بدون واسطه  به گوش مدیر برسانند و پیشنهادهای خود را ارائه نمایند.

4-   احترام به افراد: کارکنان به این  باور دست یابند  که می توانند همگام با  نیازهای سازمان رشد کنند. درسازمان خلاق کار بصورت گروهی انجام می شود و گروههای  کیفیت  نیز  نقش مؤثری در جهش آنها دارند .

5-   ارائه خدمات عمومی: هدف نهایی توجه به  نیاز جامعه و جلب رضایت  آحاد مردم است.

6-   امنیت شغلی، روابط دائمی و بلند مدت کارکنان از دیگر  ویژگیهای  آن است.

7-   مدیران، عامل تغییر و تحول را با خشنودی پذیرفته و در برابر آن مقاومت نمی کنند طبیعی  است در چنین محیطی، ضرورت  ندارد که مدیر وقت زیادی از خود را برای چگونگی با تغییرات اختصاص دهد زیرا همه به این باور رسیده اند که تغییر یک ارزش است.

در محیط یا سازمان فقیر از حیث خلاقیت، تمایل به ریسک، بروز فکر انتقادی و میل به تغییر، کاهش قابل توجهی می یابد و علت پدید آمدن چنین حالتی را باید عمدتا در رفتارهای کلیشه ای و مملو از محدودیتها ، ارزیابیهای ناکام کننده، روح محافظه کاری،‌ مقررات دست و پا گیر، نا امنی شغلی، ابهام در هدف و بی توجهی به افراد خلاق  باید جستجو کرد.

 ج- مدیریت 

نقش مدیریت در مجموعه هایی مثل روابط عمومی که خلاقیت  و نوآوری از ضروریات  و عامل اصلی آن به شمار می رود، بسیار مهم و حساس است. زیرا مدیریت می تواند توانایی و استعداد خلاقیت  و نوآوری را در افراد ایجاد، ترویج و تشویق کند و یا رفتار و عملکرد او می تواند مانع این امر حیاتی شود.

هنر مدیر خلاق عبارت است از: استفاده از خلاقیت دیگران و پیدا کردن ذهن های خلاق. مدیر باید فضایی بیافریند که خودش بتواند  خلاق باشد و افراد  سازمان را هم  نیز برای خلاقیت تحریک  کند . و این فضا فضایی است که از کار روزمره به دور است و اقتضاء می کند تا هر کسی مشکلش را خودش حل کند.

تکنیکهای بروز خلاقیت :

الف-  آموزش مستقیم

ب - فهرست کردن ویژگیها

ج - روشهای گروهی  

الف ) آموزش مستقیم

در این تکنیک خلاقیت را می توان با آموختن راههای خلاق شدن و پرهیز از کاربرد رهیافتهایی که در حل مشکلات معمول است زیاد کرد. این روش که بنام آموزش مستقیم معروف است بر این پایه  فرضی قرار دارد که چون  افراد بیشتر تمایل دارند  که در حل مشکلات از راه حل های رایج استفاده کنند این امر آنها را از بکارگیری  توانمندیها و ظرفیتهای  واقعی شان باز می دارد بنابراین روش آموزش  مستقیم  که در جستجوی  راه حل های  بدیع  و نو است  زمینه مساعدی برای رشد اندیشه های خلاق  فراهم  می سازد. 

ب) فهرست کردن ویژگیها

 در این روش تصمیم گیرنده ابتدا ویژگی اصلی مربوط به راه حل های مرسوم را  پیدا کرده و سپس هریک از ویژگیهای اصلی را جدا جدا بررسی می کند. و آنگاه  تا جایی که ممکن است نسبت به تغییر هر کدام از آنها  همت می گمارد و در راستای همین تغییر هر طرحی دارد ولو آنکه خنده دار نیز باشد، بدون چشم پوشی فهرست می کند. و وقتی که فهرست جامعی تهیه  کرد و اشکالات را مشخص نمود گزینه های مؤثر و سودمند را انتخاب  و بقیه  را حذف می کند و...

ج ) روشهای  گروهی

بیشترین تلاش در زمینه پرورش و بروز خلاقیت را می توان در حوزه کارهای گروهی مشاهده کرد.

یکی از تکنیکهای متداول در ایجاد خلاقیت، برگزاری جلسات  خلاقیت زاست  که به جلسات  طوفان فکری شهرت دارد. این جلسات، غیر رسمی و کاملا آزاد است که پیشنهاد ها  و راه حل های همکاران درباره یک موضوع خاص ماننده نحوه برگزاری نمایشگاه، انتخاب شعار تبلیغاتی،رفع  یک مشکل  به وجود  آمده و...  جمع آوری می کنند. در برگزاری جلسات  توفان فکری بر ویژگیهای زیر تأکید می شود:

1-   پیشنهادها زیاد و متنوع  هستند و در تقابل  افکار پیشنهادهای  جالبی یافت می شود.

2-   افراد شرکت  کننده در جلسه از پیشنهادها و راه حلهای ظاهرا غیر ممکن اجتناب  نمی کنند.

3-   در این جلسات افراد مختلف با گرایش ها و تخصص های مختلف حضور می یابند .

4-   جلسات طوفان فکری خارج از موقعیت های اداری تشکیل شده و حتی  از نظر  محل  برگزاری هم متفاوتند .  

نتیجه گیری

اگر روابط عمومی ها بخواهند دارای نقش محوری در فرایند تصمیم گیری سازمانها باشند باید همگام با پیشرفت های علم و تکنولوژی زمینه و بستری مناسب را جهت  ارتقاء توانمندیها و فعالیتهای  خود فراهم کنند. این بستر و زمینه خلاقیت  است که نیاز به کار دسته جمعی ، هم دلی ، آموزش ، تشویق ، تغییر نوع نگرش و... دارد. 


منابع:

1-   پیرخایفی، علی رضا، خلاقیت ، مدیریت و کار آفرینی www.magiran.com

2-   تبریزی،جعفرصادق، خلاقیت و نوآوری و مدیریت (1) و (2) www.tbsmed.ac.ir

3-   محمدی ناهید،  خلاقیت در مدیریت www.fekreno.org

4-   میرزا آقایی، حمید، خلاقیت  نیاز امروزه www.fekreno.org  

5-   آیا خلاقیت را می توان آموزش داد www.smeir.ir

6-   افراد خلاق چه ویژگیهایی دارند  www.fekreno.org

7-   تکنیک خلاقیت، شش کلاه تفکر  www.fekreno.org

8-   توفان فکری ، www.fekreno.org

9-   خلاقیت را چگونه رشد دهیم www.vastvisionteam.blogsky.com

10-خلاقیت در روابط عمومی www.mazin.eprsoft.com

به نقل از سایت فکر نو

10عامل مهم شکست نوآوری

  10عامل مهم شکست نوآوری

 

 

در حالی که به احتمال زیاد قادر به محاسبه دقیق درصد شکست نوآوریهای تجاری نیستیم ولی توافق عمومی براین است که می توانیم چنین فرضی را بپذیریم. پس از چندین سال تحقیق و مشاهده، دلایل مشابهی برای به نتیجه نرسیدن نوآوریها به دست آمده است. در اینجا 10 عامل مهم شکست نوآوری ذکر می شود:

نبود فرهنگی که از نوآوری حمایت کند؛
احساس مالکیت نکردن و از آن خود ندانستن سازمان توسط مدیران؛
فقدان یک فرایند گسترده و فراگیر جهت نوآوری؛
! تخصیص ندادن منابع کافی برای این فرایند؛
عدم ارتباط بین پروژه ها و طرحها با استراتژی سازمان؛
صرف نکردن زمان و انرژی کافی برای رفع ابهامات سازمانی؛
ایجادنکردن تنوع در فرایندها (عقاید مختلف و متضاد)؛
توسعه نـدادن ابـزارها و سنجشهـای انـــدازه گیری پیشـرفت؛
عدم وجود مربیان و مدیران توانا در تیم های نوآوری؛
فقدان یک سیستم ایده پرداز مدیریتی.

فرهنگ : فرهنگ به عنوان بستر نوآوری ایفای نقش می کند. در صورتی که فرهنگ حاکم، برای ایده ها و ایده پردازیها ارزش قائل نبوده و به آن ارج ننهد، هر نوآوری قبل از بروز در نقطه خفه می شود. در چنین حالتی، فرهنگ به مانند سیستم ایمنی بدن عمل می کند و وظیفه اش از بین بردن هر تازه وارد است، قبل از آنکه به بدن آسیب برساند. فرهنگ می تواند تغییر یابد اما این تغییر در یک فرایند کند رخ می دهد.

مالکیـت : هنگامی که یک ایـده بزرگ شکل می گیرد، ایده پرداز در صورت دارابودن امکانات، آن را به مرحله اجرا در می آورد. در چنین حالتی مدیر واحد تجاری خود صاحب یک ایده بوده و وقت، منابع کمیاب و بودجه را جهت اجرایی ساختن پروژه جدید به کار گرفته است. اگر چنین مدیری بودجه کافی برای اجرایی ساختن ایده خویش نداشته باشد، معمولاً موفق نمی شود.

مدیران واحدهای تجاری نیازمند این هستند که خریدار ایده های جدید، افراد تازه وارد باشند تا به آنها فرصت اجرایی شدن بدهند.
فرایند : هنگامی که سازمانها تصمیم می گیرند تا نوآوریهای جدید را بپذیرند، اغلب آموزشها، ابزار و تکنیــک هایی را فراهم می بینند.
آنها تیم های نوآوری ایجاد می کنند، جهت برگزاری جلسات طوفان مغزی برنامه ریزی می کنند و در نهایت حدود شش هفته پس از انجام این اقدامات می فهمند که نوآوری کار نمی کند. در جهان امـروز که افـراد با مشغلـــه های زیادی روبرو هستند، اگر بخواهیم از سطوح عملیاتی نتیجه گیری کنیم، نگاه خرد به نوآوری کارایی کافی نخواهد داشت. نوآوری نیازمند فرایندی است که دید افراد را بر چالشهای مهم و درست متمرکز کند و آنها را در یک فرایند سازمانی هدایت کند، نوآوری را تشخیص دهد و ارزیابی کند، به گونه ای که عقاید مناسب به سمت اجرایی شدن به حرکت درآید.

منابع : اغلب اوقات اعضای هیئت مدیره در جایگاه سخنران سالانه اظهار می دارند: ما نیازمند نوآوری بیشتری هستیم و پس از آن به سایر مباحث مورد نظر خویش می پردازند. نوآوری نیازمند صرف زمان، انرژی و منابع مالی است. افراد باید فرصتی را برای فراغت از کار جاری و تفکر در زمینه های موجود و قابلیتهای جدید داشته باشند. آنها همچنین نیازمند مهارتهای جدید و سیستم هایی هستند که اندیشه و همکاری را مورد پشتیبانی قرار دهد. نوآوری امری حیاتی برای بقا در آینده است، اما چنین چیزی به سرمایه گذاری امروز ما در این مورد بستگی دارد.

استراتژی : در جایی که افراد فکر می کنند باید بدون هیچ چارچوبی بیندیشند، مشکل ایجاد می شود. افراد کم کم باور می کنند که هیچ قانونی، هیچ حدومرز و هیچ محدودیتی نباید برای تفکر وجود داشته باشد. این باور با دیدگاه تولیدگرا (تفکر در راستای تولید) در تناقض است و عقاید جدا از هم که هیچ مقصودی را دنبال نمی کند، ایجاد می کند. البته یک در میلیون ممکن است ایده های مولدی نیز پدید آیند اما از لحاظ صرفه اقتصادی توجیه پذیر نخواهند بود.

اگر بخواهیم به گونه ای اثربخش تر عمل کنیم باید بر خلاقیت در داخل محدوده استراتژی تعریف شده سازمان تمرکز کنیم. البته، چنین استراتژی علاوه بر تبیین ماموریت اصلی سازمان باید محیط مناسب و وسیع برای بروز افکار بیشتر در محدوده های مرتبط باشد.

کنکاش همه جانبه: عقاید بیان نشده بسیاری در سازمان وجود دارد که منتظر ظهور هستند. باوجود این، برای یافتن خلاقیتهای جدید و صحیح، سازمانها باید به خلق یک پیشرفت چشمگیر بپردازند. این پیشرفت نیازمند فرایندی است که خارج و داخل، مشتریان، فراهم کنندگان مواد اولیه و رقبا، تغییرات جمعیت شناختی، روندها، محیط اقتصادی، قوانین و مقررات و محیط سیاسی را مورد بررسی قرار دهد. ابداعی که با جلسات طوفان مغزی داخلی انجام می شود هیچگاه به بروز نتایج مفیدی فراتر از محدوده مکانی خویش منجر نخواهد شد.

تنوع و تفاوت : تنوع، تفاوتی است که بین افراد مختلف وجود دارد و اینکه عجب این فکر تا به حال به ذهن من نرسیده بود. در گذشته ای نه چندان دور، تیم های چندوظیفه ای به تنوع و تفاوت منجر می شدند. امروزه، آنها اهمیت سابق را در ایجاد تنوع ندارند و ایجاد تنوع و تفاوت از طریق تمرکز داوطلبانه بر روشهای تفکر مخالف و متفاوت، تجربه های سازمانی، ارائه دیدگاهها و نظرات تخصصــی در مورد یک فرصت یا مسئله چالشی، مورد تاکیـد است. فرایند نوآوری باید شامل همکاری واحدهای وظیفه ای، تمامی جنسیتهـا، ســـــن های مختلف، نژادهای گوناگـون، تمامی روشهای تفکر، همین طور سهامداران، مشتریان، فراهم کنندگان مواد اولیه و رقبا شود.

ابزار و معیارهایی برای اندازه گیری پیشرفت : در یک محیط سالم برای نوآوری، ایده های بیشتری نسبت به آنهایی ارائـه می گردد که مــی توانند اجرایی شوند و به کار آیند. این موضوع می تواند به بار اضافی و بروز اشکال در کار تیم منجر گردد مگر آنکه سازوکاری برای منظم سازی و اولویت بندی ایده ها وجود داشته باشد. ایجاد معیارهایی راهنما برای سنجش قبل از ورود به حالت ایــده پردازی می تواند ابزاری منطقی و عقلایی جهت ارزیابی ایده ها در کنارگذاردن ایده های نامناسب که با معیارها مطابقت ندارند را فراهم سازد.

آموزش و مربیگری : اشتباهی که سازمانها اغلب مرتکب می شوند این است که فرض می کنند تیم ها همانند سایر تیم های پروژه ای هستند. در بررسی صورت گرفته اخیر توسط شبکه نوآوری، نتایج حاکی از آن بود که افراد به طور متوسط 3/7 مورد نوآوری در پروژه ها برحسب سال داشته اند. باوجود این، تنها 21 درصد پاسخگویان در مورد چگونه مشارکت در یک تیم نوآوری آموزش دیده بودند و کمتر از 10درصد آموخته بودند که واقعاً عضوی از یک تیم نوآوری هستند. تعجبی ندارد که بالغ بر 70 درصد از پروژه ها با شکست روبرو می شوند.

نوآوری نیازمند راههای جدیدی برای تفکر و مهارتهای تازه است.
ایجاد یک فرایند یادگیــری و آموزش به روز، به موقع و فعال می تواند کسب نتایج مطلوب به صورت کارا و اثربخش را از تیم های نوآوری تضمین کند، مانند آموختن هر نوع مهارت جدید. صلاحیت نوآوری در طول زمان در حالی که فرد با طرحهای واقعی کار می کند بارور و شکوفـا می شود. مربیگری جزء حیاتی و کلیدی توسعه این صلاحیت است.

سیستم مدیریت ایده ها: بسیاری از طرحهای نوآوری در مرحله اول به صورت نصب در دیوارها و یاجاگرفتن در گوشه کتابخانه متوقف می شوند چرا که مشارکت کنندگان (ایده پردازان) قدرت کافی جهت پیگیری و اجرای آنچه که پیشنهاد کرده اند را ندارند. وجود سیستمی اثربخش که ایده ها را اخذ و تعدیل کرده و افراد را درگیر فرایندهای اجرایی سازد و ارزیابی کند یک جزء اساسی و حیاتی در فرایند نوآوری است. همان طور که وجود حسابداری برای سلامت مالی یک سازمان حیاتی است.

DNA
نوآوری
تشخیص بهترین عملکردها، روشی عمومی برای شبیه سازی و بهبود توسعه سازمانی است. باوجود این، چند اشکال در این کار وجود دارد: گاهی اوقات عملکردهای اصلی از یک سازمان به سازمان دیگر منتقل نمی شود و گاهی آنها به خوبی در سازمان دیگر به اجرا در نمی آیند. این مسئله باعث می شود تا افراد متعهد شوند که ما آن را آزمایش و سعی خود را کردیم اما جواب نداد اغلب اوقات، آنها این اشکالات را به مواردی نظیر نوآوری، کیفیت و نظایر آن تعمیم می دهند.

جایگزینی برای تمرکز بر بهترین عملکردها این است که نگاهی بر اصول نوآوری بیندازیم. برای مثال، اگر شما به این مطلب واقف شوید که اکثر سازمانهای خلاق از طریق تیم های چندوظیفه ای فعالیت می کنند، شما می باید تصمیم بگیرید که این کار را در سازمان خود نیـز انجام دهید.

باوجود این، مــی توان فرض کرد که به چندین دلیل (مانند وجود حالت استبدادی در سازمان، سلسله مراتب و ساختار سازمانی)، این عمل با شکست روبرو شود. این ناکامی باید به تشویق تلاشهای نوآوری در آینده منجر شود. اگر شما بر اصول تمرکز می کردید و می دانستید که همکاری در بــروز نوآوری مهم است، سعی می کردید تا راههایی بیابید که همکاری را در جو سازمانی و فرهنگ شما امکانپذیر سازد. آگاهی از اصول زیربنایی بهره وری می تواند به سازمان کمک کند تا شایستگی خود را گسترش دهد، عاملی که از بروز تغییرات نامطلوب در سیستم ها یا فرهنگ به نحوی که اثر معکوس بر توانایی نوآوری سازمان داشته باشد، جلوگیری می کند.

چندین سال قبل، به عنوان بخشی از کار افراد در دانشگاه، تصمیم گرفتیم تا چارچوبی را برای اصول نوآوری ایجاد کنیم. عوامل به دست آمده برای حیات نوآوری مهم هستند، آنها با طرحی که از ما خواستـه شده بود مرتبط بود و به عنوان یک استعاره جهت ایجـاد چارچوب به کار گرفته شد. در نهایت این موارد تحت عنوان
DNA نوآوری لقب گرفت. (یک ساختار عمومی، به عنوان یک استعاره و مثالی برای حیات). نتایج به صورت DNA نوآوری مطرح شد که می توان آن را از سایت WWW.THINKSMART.COM دریافت کرد.
DNA نوآوری شامل هشت جزء اساسی عمل کننده است که به عنوان زمینه فرهنگی ایفای نقش می کنند و به وسیله زمینه جهانی احاطه شده اند. عوامل عملیاتی عبارتند از:

چالش ؛ نیروی جلوبرنده نوآوری: نوآوری، طبق تعریف به معنای انجام کار به صورت متفاوت، یافتن محدوده های جدید و ریسک کردن است. دلیلی برای تکانهای شدید یک قایق وجود دارد، بینشی که چه کار باید انجام دهیم و یا ترس عمیقی که چیزی تغییر نکند، این یک چالش است. هرچه یک چالش بزرگتر باشد و تعهد به انجام آن از عهده ما بالاتر باشد، تلاشهای نوآوری، انرژی بیشتری می طلبد.

ما معمولاً موارد شگفت انگیزی نظیر فرودآمدن بشر بر روی کره ماه و یا طراحی نقشه ژنی انسان را به عنوان چالـــش در نظر می گیریم اما هر سازمانی می تواند چالشهای نوآوری منحصر به فرد خود را برای پیشرفت آتی مشتریان و کارکنان خود دارا باشد.

استراتژی ها به صورت به هم پیوسته و منسجم شکل نمی گیرد. سرمایه یک شخص، عامل مهمی در جذب مشتریان است مگر اینکه علائق آنها تغییر کند و قبا شروع به برانگیختن آنها به سوی خود کنند. بنابراین، آنها باید مسیر را عوض کنند. گزارش سالیانه 1996 بیان مـــی دارد که بسیاری از فرصتهای تجاری ما دارای عمر کوتاهی هستند. ما باید بسیار سریع حرکت کنیم و آنها را به کار گیریم قبل از آنکه از بین بروند و ناپدید شوند.

تمرکز بر مشتری؛ نیروی هدایت کننده نوآوری: تمامی نوآوران باید برارزش خلاقیت برای ارضای نیاز مشتری تاکید داشته باشند، از آنجایی که مشتری هم داخلی و هم خارجی است. تعامل با مشتریان و فهم نیازهای آنها یکی از بهترین راههای کشف فرصتها و قابلیتهای جدید و انگیزه برای اجرایی ساختن آنهاست.

در شرکت داتکس لوهمودا، تولیدکننده محصولات پزشکی، بخشی از فعالیتهای نوآوری تحت عنوان اکتشاف نامیده می شود. این فعالیتی است که کارکنان را تشویق می کند تا مشاهدات مکرر و منظمی از رفتار مشتریان داشته باشند. روس وارد - مدیر برنامه ریزی - توضیح می دهد هنگامی که افراد سازمان کاربرد محصولات ما را در شرایط واقعی مــــی بینند، می توانند از وضعیت هوشیاری عادی خود گامی فراتر نهند. آنها مشکل و نیازهای مشتری را به گونــــه ای جدید در مـی یابند و یاد می گیرند چگونه به راههای جدیدی بیندیشند.

خلاقیت؛ مغز نوآوری: همه چیز از یک اندیشه آغاز می شود و سازمانهای نوآور دریافته اند که اندیشه ها می توانند از هر جایی برخیزند. این سازمانها به جای تاکید بر مالکیت بر ایده ها، سعی می کنند تا نتایج را مالک شوند. روزی، در سال 1995، متخصصان اندیشمند در واحد اکتشافات و فرصتهای شرکت
AT&T شاهد سخنرانـی روسای یک فروشــگاه بودند که مـی گفتند: چه می شد اگر هزینه رفتن (خدمات رسانی) به دوردستها برای ما هیچ بود، این امر موجب شد چندین ایده جدید در مورد آینده سرمایه گذاری بر فرصتهای فواصل دور ایجاد گردید. (امروزه این شرکت در زمینه فناوری مودم و اینترنت فعالیت می کند - م)

ارتباطات؛ شریان حیات نوآوری: جریان آزاد اطلاعات، عقاید و احساسات، شریان حیات نوآوری است. هم زیرساختهای نوآوری و هم حمایت و پشتیبـانی از آن بایستی در سازمانها به وجود آید تا جریان باز اطلاعات تقویت شود. اطلاعات به هنگام، اساس توانمندی است که امکان اخذ تصمیمات عالی را برای مدیران عملیاتی فراهم می سازد.

همکاری؛ قلب نوآوری: نوآوری یک فرایند گروهی است. غذای این فرایند تعامل اطلاعات و قدرت تیمی است. نوآوری به وسیله ساختارها و سیاستهای نامناسب و همچنین سیستم پاداش دهی که تنها به تلاشهای فردی پاداش می دهد دچار شکست می شود. شرکت
IBM کد آلفا را در دسترس عموم جهانیان (تا جایی که امکان داشت) قرار داد.

این کار از طریق ایجاد وب سایتی تحت عنوان؛ کار آلفا؛ صورت گرفت. این فرایند همکاری باز، موجب شد تا 200 متخصص فناوری یک همکاری مجازی را در سراسر دنیا ایجاد کنند و کد را ارزیابی کرده و آن را توسعه دهند و علائق بازار را مورد بررسی قرار دهند.

تکمیل؛ عضلات نوآوری: نوآوریهای جدید پروژه هایـی هستند که به صورت موفقیـــــت آمیزی به عنوان عقاید برتر مطرح شدند و با مهارتهای بالا (نظیر تصمیم گیری، زمانبندی، نظارت و اخذ بازخورد) اجرا شدند. سازمانهای نوآور می دانند که جشن موفقیت بخش مهمی از پایان یک پروژه صرفنظر از سطح اهمیت و موفقیت آن است. در سازمان خدمات بهداشتی و پزشکی سیگنا در آریزونا، مدیر برنامه ریزی به کارکنان کمک می کند تا پیشنهادات خود را ارائه، برای آن برنامه ریزی و آن را به صورت پروژه اجرا کنند. البته باید اطمینان کسب کرد که پروژه ها در راستای اهداف و ماموریت اصلی شرکت است.

نظارت و بازنگری؛ نردبان فرایند نوآوری: ارزیابی اهداف و نتایـج و هزینه - منفعت پروژه های جدید، یک اقدام ضروری است. درس گرفتن از نتایج پروژه های موفق و ناموفق بینشی را برای ما ایجاد می کند که بر اساس آن موفقیتهای بعدی امکان پذیر می گردد.

کمپانی نینن که یک شرکت ساختمانی است و اشتیاق زیادی دارد تا تبدیل به یک سازمان یادگیرنده شود، برنامه یادگیری خود را برای یک سال طراحی کرده است. این برنامه نه تنها شامل مواردی است که کارکنان باید بیاموزند بلکه شامل مواردی می گردد که آنها را باید به دیگران بیاموزند.

فرهنگ؛ محدوده ایفای نقش نوآوری: فرهنگ انعکاس رهبری، هنجارها و ارزشها ونمود عینی و قابل دید چگونگی انجام کار و رفتار افراد سازمان با یکدیگر است. فراهم ساختن محیطی که منعطف است، افراد را توانمنـد مــی کند، به ایده های کارکنـــان احترام مـــی گذارد، ریسک را تحمل می کند، برای موفقیتها جشن می گیرد، احترام به کارکنان را سرلوحه کارهای خویش قرار می دهد و تفریحات را تشویق می کند، جهت ایجاد نوآوری ضروری است. فرهنگ از ترکیب 4 عامل پدید می آید:

رهبری - مدل ایفای نقش : ما از رهبران تبعیت می کنیم چرا که باور داریم آنها موقعیت بهتر را در آینده تشخیص می دهند و می دانند چگونه ما را به آنجا هدایت کنند. از همین رو، طبق تعریف، نوآوری سفری به ناشناخته‌هاست ضروری است که سازمانها از رهبران با بینش و با صلاحیت برخوردار باشند.

افراد - منابع : بدیهی است بدون انسانها هیچ چیز رخ نمی دهد. هر سازمانی یک هویت دارد، این هویت ناشی از مهارتها، عقاید، گرایشها و رفتارهای دسته جمعی و مشترک و بیشتر از همه ناشی از ارتباط بین افراد است.

ارزشهای اصلی - زیرساختار نوآوری: اصولی اساسی وجود دارند که زیرساخت هر سازمان را تعریف می کنند. به عنوان نمونه اعتماد، احترام، یادگیری، تعهد، جامع نگری و همکاری. این موارد ساختـاری را برای تصمیـم گیری در کلیه ی سطـوح فراهم مــــی سازد.

ارزشهای نوآوری - چارچوب فکری : علاوه بر ارزشهای اساسی، برخی ارزشها وجود دارند که وضعیت معمول را به پیشرفت و یک پروژه معمولی را به یک کاروکسب جدید بدل می سازند. آزادی عمل، توجه به بینش شهودی افراد و سینرژی تنها برخی عوامل ایده آل هستند که می توانند جادویی برای سازمان نوآور ایجاد کنند.

زمینه - جهان : هیچ چیزی به خصوص نوآوری در خلاء اتفاق نمی افتد، در حالی که روشن است مشتریان عرضه کنندگان مواد اولیه و اقتصاد بر عملکرد روزمره ما تاثیر می گذارد، علاوه بر آن، ما به صورت دوره ای با دولت، اتفاقات جهانی، اجتماعات و فامیل خود در تعامل هستیم. تمامی این تعاملات زمینه فعالیتهای سازمانی از جمله نوآوری است.

اقدامات عملی برای سلامت سیستم نوآوری
1 - هراس را در سازمان خود از بین ببرید. نوآوری به معنای انجام چیزی جدید است، برخی کارها ممکن است به نتیجه نرسند. اگر افراد از شرکت هراس داشته باشند، به افرادی خلاق مبدل نخواهند شد؛

2 - نوآوری را به عنوان جزئی از سیستم ارزیابی عملکرد برای هر شخص مطرح کنید. سازمانها باید از کارکنان خود در پایان دوره ارزیابی سوال کنند که چه نوآوری انجام دادند و تاثیر آن بر کار چه بوده است؛

3 - فرآیند و سیستم نوآوری را مستندسازی کنید به نحوی که هر فرد آن را درک کند و نقش خود را نیز در این فرایند به روشنی دریابد؛

4 - آزادی عمل کافی به کارکنان خود اعطا کنید تا آنها قادر باشند ایده ها و فرصتهای جدید را مطرح و با عوامل درون سازمانی و برون سازمانی همکاری کنند.

5 - اطمینان حاصل کنید تمامی اعضای سازمان استراتژی کلی شرکت را درک کرده اند و همچنین کلیه تلاشهای نوآوری در راستای استراتژی کلی شرکت است، البته سیستم باید به صورتی باشد که ایده های خارج از چارچوب را نیز که مفید به نظر می رسند مدیریت کند؛

6 - به افراد آموزش دهید که محیط را برای روندهای جدید، فناوریهای نوین و تغییرات چارچوبهای فکری مشتریان مورد بررسی و آزمایش قرار دهند؛

7 - به افراد آموزش اهمیت تنوع در سبکهای تفکر، تجربیات، دیدگاهها و تخصصها را آموزش دهید. همچنین انتظار تنوع و تفاوت را در کلیه فعالیتهای نوآوری داشته باشید؛

8 - معیارهای مطلوب بر ایده آل ها استوار است. باوجود این، معیارهـای محدودتر نیـز می توانند ما را به حالت ایده آل نزدیکترسازند و آنها به نوبه خود براساس تجارب، مفروضات و چارچوبهای ذهنی قبلی ما متصل می گردند؛

9 - تیم های نوآوری از تیم های پروژه های معمول متفاوتند. آنها نیازمند ابزارها و چارچوبهای فکری متفاوتی هستند. کارکنان را به اندازه کافی در این زمینه ها آموزش داده و هدایت کنید تا هنگام کار در تیم های نوآوری موفق باشند؛

10 - سیستم مدیریت ایده ها را ایجاد یا تهیه کنید تا افراد تشویق شوند فرصتها و قابلیتهای جدید را شناسایی، ایجاد یا ارزیابی و ایده های خود را ارائه کنند .

به نقل از خانه کارآفرینان ایران

شکوفایی خلاقیت کاربردی

 

 شکوفایی خلاقیت کاربردی 

 

چکیده

در دوران آموزشی، چه در مدرسه و چه در دانشگاه هیچگاه این موضوع که چگونه تفکر خلاق داشته باشیم، مورد توجه واقع نمی‏شود و صرفا از ما خواسته می‏شود که موضوعات ارائه شده را همانگونه که بیان شده است، دقیق و بدون هیچگونه خلاقیت و نوآوری به استاد تحویل دهیم .
این مقاله در پی‏آن است در وهله اول اهمیت این موضوع را روشن کند و سپس با شناخت تواناییهای ذهنی، روشهایی را برای تقویت تفکر خلاق ارائه دهد . در ادامه نقش این تفکر در برقراری ارتباطات مناسب و همچنین نحوه دست‌یابی به این تفکر مورد بررسی قرار می‏گیرد .

مقدمه
بسیاری از مردم به اشتباه بر این باورند که به وسیله کامپیوتر می‏توان بدون بهره‏گیری از همان مهارتهای حل مسئله که تاکنون مورد استفاده بوده‏اند، مبادرت به حل مسائل پیچیده نمود.ولی برای بهره جستن از امکانات کامپیوتر می‏باید تواناییهای حل مسئله را در خود تقویت کنیم.اگر ما مغز خود را در مسیر طرح سؤال ، جست و جو وخلاقیت قرار دهیم، میزان بهره‏وری خود را افزایش داده‏ایم.
با بکارگیری مهارتهای حل خلاقانه مسئله راه حلهای نوآورانه و افکار جدید برای حل مسئله یا نیازی مشخص،به ذهن خطور می‏کند.چنین افکاری از راه‏حلهای معمول کاملاً متمایزند و کیفیت بالاتری دارند.از آنجا که مهارتهای حل مسئله، افکار تحلیلی و تخیلی را در هم می‏آمیزد، باعث ایجاد تعادل در تفکر می‏شود.همان گونه که تفکر شهودی برای دست‌یابی به نتایج برتر حائز اهمیت است،تفکر انتقادی و ساختاری نیز دارای اهمیت است.

تعریف خلاقیت
- آلبرت رنت گیورگی : خلاقیت عبارت است از نگاهی متفاوت به پدیده‏هایی که سایر مردم نیز آنها را می‏نگرند.
- ادوارد : خلاقیت ارتباط بین تصویر و اندیشیدن ایده‏های نو و ارائه محصول ، فرایند و خدمات نوآورانه است.
- ویلیام جی ریف (استاد و مدیر مهندسی سیستم‏های کارخانه‏ای جنرال‏موتورز) : خلاقیت واکنشی اکتسابی در برابر موقعیت است که از انرژی اطلاعات و دیگر منابع ضروری برای یک مسئله نشأت می گیرد.

ویژگیهای ‏تفکر ‏در چهار ربع مغز
ویژگیهای تفکر تحلیلی‏ ربع اول:

تفکر ربع اول، واقعی، تحلیلی، کمی، فنی، منطقی، استدلالی و انتقادی است. این ربع با تحلیل داده‏ها، ارزیابی ریسک، آمار، بودجه های مالی و محاسبات، همچنین با سخت افزار فنی،‌حل مسئله تحلیلی و تصمیم گیری بر اساس منطق و استدلال سروکار دارد. فرهنگ ربع اول، ماده‏گرایانه، آکادمیک (آموزشگاهی) و مستبدانه است. این ربع، عملکردگرا است.
موضوع ها و حرفه های مورد پسند:
افرادی که تفکر ربع اول را ترجیح می‌دهند، ترجیحاتی نیز برای موضوعهای خاصی در حرفه های مشخص دارند. قلمروهای درسی مورد پسند آنها، حساب، جبر، و حسابداری به علاوه علوم و فناوری است. و درمجموع، مهندسان، دانشمندان کامپیوتر، تحلیل گران و تکنسین ها، بانکداران و فیزیکدانان، تفکر ربع اول را ترجیح می دهند. افرادی که تفکر ربع اول دارند، درباره « خط پایان» یا « دریافت واقعیتها» یا « تحلیل انتقادی» صحبت می‌کنند. به این افراد « خوره اعداد» یا « ماشین های انسانی» گویند.
پای استدلالیون چوبین بود
پای چوبین، سخت بی تمکین بود
(مولانا)
اگر شما یک متفکر ربع اول باشید، ترجیح می‌دهید به صورت زیر بیاموزید و رفتار کنید:
- جمع آوری داده ها و اطلاعات.
- سازماندهی منطقی اطلاعات در یک چارچوب، نه تا آخرین جزء.
- گوش کردن به سخنرانیهای اطلاعاتی.
- مطالعه کتب درسی ( بیشترین کتب درسی برای متفکرین ربع اول نوشته شده اند.)
- مطالعه مسائل و راه حلهای نمونه.
- تفکر همراه با تولید ایده.

- انجام تحقیقات کتابخانه‏ای.
- انجام تحقیق با استفاده از روش علمی.
- فرضیه سازی و سپس آزمون فرضیه برای اینکه دریابید آن فرضیه درست است یا نه .
- قضاوت در مورد ایده ها بر اساس واقعیات‌، معیارها و استدلال منطقی.
- انجام مطالعات موردی فنی.
- انجام مطالعات موردی مالی.
- سر و کار داشتن با سخت افزار و اشیا تا با افراد.
- سر و کار داشتن با واقعیت و زمان حاضر تا با امکانات آینده.
- سفر به فرهنگ های دیگر برای مطالعه مصنوعات فنی.
فعالیتهایی برای تمرین تفکر ربع اول:
- در مورد موضوع یا مسئله ای خاص، اطلاعات جمع آوری کنید.
- اطلاعات جمع آوری شده را به طور منطقی دسته بندی کنید.
- نمودار، فلوچارت و طرح کلی از اطلاعات و داده ها تهیه کنید.
- در مورد موضوعی خاص، یک تحقیق کتابخانه ای یا ساده انجام دهید.
- با مطالعه در مورد ماشینی که زیاد مورد استفاده قرار می گیرد، کارکرد آن را دریابید.
- اجزای یک وسیله کوچک از کارافتاده را از هم جدا کنید. کشف کنید که با هر یک از اجزا چه کاری می توانید انجام دهید.
- یک موقعیت مسئله ای جاری را در نظر بگیرید و آن را به اجزای اصلی اش تجزیه کنید.
ویژگیهای تفکر در ربع دوم:
تفکر ربع دوم، سازمان یافته، با توالی، کنترل‏شده، برنامه‏ریزی شده، محافظه‏کار، ساختاریافته، مشروح، منظم و با پشتکار است. سروکار آن با اجرا، طراحی تاکتیکی، شکل سازمانی، حمایت، به اجرا در آوردن راه حل، حفظ وضع موجود واگرهای امتحان پس داده است. فرهنگ آن سنتی، بوروکراتیک و قابل اعتماد است. تولیدگرا و وظیفه طلب است.
موضوعها و حرفه های مورد پسند:
افرادی که تفکر ربع دوم را ترجیح می‌دهند، دوست دارند که موضوعات مختلف بسیار ساختاریافته و با توالی سازماندهی شده باشند. طراحان، بوروکرات‏ها، مدیران اجرایی و دفترداران، نمایانگر تمایل فکری ربع دوم هستند. افرادی که ربع دوم را ترجیح می‌دهند، درباره « ما همواره این کار را به این صورت انجام داده ایم» یا « قانون و نظم» یا « خود انضباطی» و یا « آن را بی خطر بازی کن» صحبت می کنند. آنها را « مشکل پسند (ایرادگیر)» و یا « سخت کوش» می‏نامند.
اگر شما یک متفکر ربع دوم باشید، ترجیح می‏دهید به صورت زیر یاد بگیرید و عمل کنید:
- پیروی از دستورالعملها به جای سعی بر انجام کاری به روشی متفاوت.
- انجام مسائل تکراری و مشروح تکلیف.
- آزمون تئوری ها و روشها به منظور یافتن اشکالات آنها.
- انجام قدم به قدم کار آزمایشگاهی.
- نگارش گزارش با توالی درباره نتایج آزمایشها.
- استفاده از یادگیری و آموزش برنامه ریزی شده.
- یافتن کاربردهای عملی دانش فرا گرفته شده؛ تئوری کافی نیست.
- طراحی پروژه ها: زمان بندی کردن، سپس اجرا مطابق با برنامه.
فعالیت هایی برای تمرین تفکر ربع دوم:
- پروژه ای را با نوشتن هر گام با جزئیات، طراحی کنید. سپس آن را انجام دهید.
- یک سیستم بازرگانی برای کارهای دفتری و مکاتبات خود تهیه کنید.
ویژگیهای تفکر در ربع سوم :
تفکر ربع سوم، حسی، احساسی، انسان‌گرا و نمادین است. این ربع با آگاهی از احساسات، هیجانات فیزیکی، ارزشها، موسیقی و ارتباطات سر و کار دارد. این ربع برای تدریس و تربیت لازم است. فرهنگ ربع سوم، انسان گرایانه، همیارانه و معنوی است. این ربع، ارزش‏طلب و احساس‏گراست. مهاتما گاندی، مصلح اجتماعی هند، از این دسته افراد است.
موضوعها و حرفه های مورد پسند:
افرادی که تفکر ربع سوم را ترجیح می‌دهند، برای موضوعات خاصی تمایل نشان می دهند و به جای اینکه تنها کار کنند، در فعالیتهای گروهی کار می کنند. معلمان، پرستاران، مددکاران اجتماعی و موسیقی‌دانها تمایل بسیار شدیدی به تفکر ربع سوم دارند، گرچه موسیقی‏دانان و آهنگ‏سازها، هنگام تحلیل و ارزیابی یک موسیقی و اجرای آن، تفکر نوع اول را درگیر می کنند.
افرادی که تفکر نوع سوم‌ دارند، درباره «‌خانواده» یا « کار تیمی» یا « رشد شخصی» و « ارزشها» صحبت می کنند.
اگر شما یک متفکر ربع سوم باشید، ترجیح می دهید به روشهای زیر یاد بگیرید و عمل کنید :
- گوش کردن و سهیم شدن در ایده‏ها.
- برانگیختن خود با پرسیدن دلیل؛ به دنبال معنای تازه‏ای گشتن.
- تجربه کردن ورودیهای حسی.
- استفاده از فرصتهای مطالعه گروهی و بحثهای گروهی.
- استفاده از مطالعات موردی فردمحور.
- احترام به حقوق و نظرات دیگران؛ افراد مهم هستند، نه اشیا.
- یادگیری از راه تدریس به دیگران.
- یادگیری از راه لمس‏کردن، احساس‏کردن و یا استفاده از ابزار و دستگاهها.
- مطالعه مقدمه یک کتاب برای یافتن سرنخهایی از منظور نویسنده.
فعالیتهایی برای تمرین تفکر ربع سوم:
- هنگامی که در یک گفتگو قرار می‏گیرید، بیشتر زمان را صرف گوش‏کردن به فرد مقابل کنید.
- در یک گروه مطالعه کنید و یا یک پروژه گروهی انجام دهید.
- در مورد کارهایی که دیگران برای شما انجام داده اند، بیاندیشید و روشی برای تشکر از آنها بیابید.
ویژگیهای تفکر در ربع چهارم:
تفکر ربع چهارم، بصری، کل‏نگر، نوآور، استعاری، خلاق، تخیلی، مفهومی، فضایی، انعطاف‏پذیر و شهودی است. این ربع با زمانهای آینده، امکانات، ترکیب، بازی، رؤیا، دورنمای هدف دار، طراحی‏استراتژیک، تحول و نوآوری سر و کار دارد. فرهنگ ربع چهارم، اکتشافی، مبتکر و آینده‏گراست. بازیگوش، مستقل و ریسک طلب است. پابلو پیکاسو و لئوناردو داوینچی، تمایل زیادی به تفکر این ربع داشتند.
موضوعها و حرفه های مورد پسند:
افرادی که تفکر ربع چهارم را ترجیح می دهند، موضوعاتی مانند هنر و هندسه و معماری را می پسندند. مؤسسان، کاوشگران، هنرمندان و دانشمندانی که در تحقیق و توسعه درگیر هستند، تمایل شدیدی به ربع چهارم دارند.از این افراد غالباً اینطور یاد می‌شود که « در آسمانها سیر می کنند» یا « بی نظم» و یا « رؤیایی و غیر واقع بین» هستند.
- بدون بازی با تخیل، هیچ اثر خلاقانه‏ای تا به حال پا به عرصه وجود نگذاشته است. دینی که ما به بازی تخیل داریم، غیر قابل محاسبه است.( کارل گوستاو یونگ، انواع روانشناسی،1923)
اگر شما یک متفکر ربع چهارم باشید، ترجیح می دهید به روشهای زیر یاد بگیرید و عمل کنید:
- به دنبال تصویر و متن کامل یک موضوع جدید هستید، نه جزئیات آن.
- پیشقدم می شوید و به طور فعال درگیر کارها می شوید.
- شبیه سازی انجام می دهید.
- از وسایل بصری در سخنرانیهایتان استفاده می کنید.
- مسائلی را که پاسخهای ممکن بسیاری دارند را حل می کنید.
- زیبایی خود مسئله و راه حل آن را ارج می نهید.
- جلسه طوفان فکری را رهبری می کنید. ایده‏های عجیب و نه خود تیم مورد نظر است.
- آزمایش می کنید و با ایده ها بازی می‌کنید.
- امکانات پنهان را بررسی می کنید.
- درباره گرایشها می اندیشید.
- ایده ها و اطلاعات را ترکیب می کنید تا چیز جدیدی بیابید.
- از بحثهای موردی آینده گرا استفاده می‌کنید.
- فقط برای سرگرمی از روشهای متفاوتی برای انجام کاری استفاده می کنید.
فعالیتهایی برای تمرین تفکر ربع چهارم:
- به تصویر کامل یک مطلب و نه جزئیات آن بنگرید.
- تحقیقی در مورد یک گرایش انجام دهید: سپس حداقل سه حالت توسعه متفاوت برای آینده پیش بینی کنید.
- سؤالهای اگر و آنگاه بپرسید و پاسخهای متفاوتی را بیابید.
- به خود مجال خیال بافی بدهید.
- در زمان حل مسئله، دو یا سه راه متفاوت برای آن بیابید.
- مسائلی را که احتیاج به یورش فکری دارند، حل کنید. - زیبایی یک طراحی یا معماری یا هر هنر دیگر را ارج نهید.
- با وسایل بازی مختلف بازی کنید.
- نقاشی و طراحی بیاموزید.
- بررسی کنید چه طور موضوع خاصی می‏تواند بر دیگر مطالبی که می دانید، مربوط شود.
- در نگارش و یا زمان توضیح یک مفهوم یا ایده، از قیاس و استعاره استفاده کنید.
با توجه به مطالب این قسمت نتیجه می‏گیریم که برای داشتن تیمی قوی نیاز به افرادی داریم که در مجموع دارای تمام تمایلات مغزی باشند و این کار با استفاده از ویژگیهای ربعهای مغز صورت می گیرد.

چگونه به تفکر و تخیل خلاق دست یابیم ؟
شرکتهایی در اقتصاد نوین موفق خواهند بود که بتوانند به طور مستمر انتظارات مشتریان را برآورده سازند و از آن نیز فراتر روند. بخشی از این معادله نیازمند وجود عناصری از نوآوری و خلاقیت نزد نیروی کار است. بدون مراقبتهای مستمر از بهبود اوضاع فعلی، سازمان در یک فرایند پیشرفت جزئی و غیر متمرکز قفل می شود، موقعیتی که برخی از شرکتهای انگلیسی که سابقه درخشانی داشته‏اند ، دچار آن شده اند.اما شما چگونه می توانید حس خلاقیت خود را پیدا کنید؟
-1 ایمان داشته باشید که می‏توانید موفق شوید. وقتی ایمان داشته باشید که می‏توانید کاری را انجام دهید، ذهن شما خودبه‏خود راههای انجام آن را می‏یابد. ایمان به راه حل، دست یابی به آن را آسان می کند.
در اینجا دو راه حل ارائه شده است که به شما کمک می کند به یاری ایمان از قدرت خلاقیت برخوردار شوید:
الف- کلمه ناممکن را از فرهنگ لغات خود خارج کنید.
ب- به چیزی بیاندیشید که زمانی دوست داشتید آن را انجام بدهید ، اما به دلایلی که آن را ناشدنی می‏پنداشتید، از انجام آن خودداری کرده بودید . حالا سعی کنید فهرستی از دلایلی که ثابت می‏کند می توانید آن را انجام دهید ، تهیه کنید . بسیاری از ما‌، تنها به این دلیل که فکرمان را روی دلایل ناتوانی خود متمرکز می‏کنیم، آرزوهای خود را به بند کشیده و سرکوب کرده‏ایم ، حال آنکه تنها چیزی که شایسته است ذهن خود را به آن معطوف کنیم ، توانایی‌هایمان است.
-2 اجازه ندهید سنتهای دست و پاگیر ، ذهن شما را فلج کنند. افکار نو را پذیرا شوید . جستجوگر باشید. راههای جدید را امتحان کنید . در هر کاری که انجام می‏دهید پیشرو باشید.
در اینجا سه راه را برای مقابله با تفکر سنتی را می‏بینید :
الف- به نظرات افراد توجه کنید. فکرهای جدید را پذیرا شوید.با این افکار منفی مبارزه کنید؛ «نتیجه نمی دهد»، «نمی شود»، «بی‌فایده است»
ب- پیوسته در حال جستجو باشید. خبرهای جدید را امتحان کنید.
پ- پیشرو باشید ، نه دنباله رو . نگویید «در جایی که کار می‏کردم ، از این روش برای انجام کارها‏یمان استفاده می‏کردیم،بنابراین در اینجا هم باید طبق همان شیوه عمل کنیم» بلکه بگویید : چطور می‏شود این کار را بهتر از آنچه که در گذشته انجام می‏دادیم‌، انجام دهیم؟
-3 هر روز از خودتان بپرسید «چطور می‏توانم کارم را بهتر انجام بدهم؟» شعار جنرال الکتریک این است :موفقیت مهمترین محصول ماست_
-4 از خودتان بپرسید. «چطور می‏توانم بیشتر کار کنم؟» توانایی یک برداشت ذهنی است.
اگر متقاعد شده‏اید که انجام بیشتر و بهتر کارها مقرون به صرفه است ، این دستورالعمل دو مرحله را انجام بدهید:
الف- مشتاقانه پیشنهادهایی را برای کار بیشتر کار بپذیرید. کسی که مسئولیت کاری را به شما واگذار می‏کند ، در حقیقت روی شما حساب می‏کند. پذیرفتن مسئولیتهای بزرگتر در کار ، شما را برجسته تر می‏کند و نشان می‏دهد که ارزش بیشتری دارید .
به قول دکتر شوارتز :« از تجربه های تلخ گذشته آموخته‏ام که آدمهایی که وقت زیادی دارند، شریک و همکار خوبی نیستند.»
و یا به عبارت دیگر «هر چه وقت کمتری برای کار کردن داشته باشم، کارهای بیشتری انجام می دهم.»
ب- روی این نکته تمرکز کنید که «چطور می‏توانم بیشتر کار کنم؟»
بعضی از این جوابها ممکن است شامل برنامه‏ریزی بهتر ، انضباط بیشتر و یا مختصر و مفید‏کردن فعالیتهای روزمره، یا کلا"حذف امورغیرضروری باشد.
-5 سوال‏کردن و شنیدن را تمرین کنید. انسانهای بزرگ فقط می‏شنوند و انسانهای کوچک فقط حرف می زنند.
این برنامه سه مرحله ای را برای تقویت تفکر خلاق ، از طریق پرسیدن و شنیدن اجرا کنید :
5 –1 - دیگران را تشویق به حرف‏زدن کنید. در گفتگوهای شخصی یا در جلسات گروهی‌، با عبارتهای بر انگیزنده نظیر اینها از مردم حرف بکشید: «از تجربیاتت برایم بگو...» یا «فکر می کنید راجع به این کار چکار باید کرد؟» اگر دیگران را تشویق به حرف‏زدن کنید، به پیروزی دوقبضه‌ای دست می یابید. می توانید مواد خامی برای تولید اندیشه‏های خلاق به دست آورید و در ضمن ، دوستان خوبی پیدا کنید. برای به دست آوردن محبت مردم هیچ راهی تضمین شده‏تر از تشویق آنان به حرف زدن نیست.
-5 -2 دیدگاههای خود را از طریق پرسشهایی که طرح می‏کنید ، محک بزنید. اجازه بدهید که دیگران در اصلاح افکارتان به شما کمک کنند. لازم نیست هر فکری را که به نظرتان می‏رسد، مانند واژه یا عبارتی که روی یک صفحه طلا نقش بسته است، اعلان کنید. اول جوانب کار را بسنجید.
5-3 - به چیزی که طرف مقابل می‏گوید‌، خوب گوش کنید. گوش کردن به معنای آن است که اجازه دهید حرفهایی که زده می‏شود ، در ذهنتان رخنه کند.
-6 دید خود را گسترش دهید.
دراینجا دو راه برای دریافت محرکهای ذهنی وجود دارد:
اول با حداقل یک گروه صنفی که روی مسائل شغلی شما تاثیر می‏گذارند ملاقات مستمر و ارتباط داشته باشید.
دوم با حداقل یک گروه که بیرون از حوزه علاقه‏های شغلی شما فعالیت می‏کنند مشارکت و ارتباط داشته باشید.
-7 همه چیز را به پرسش بگیرید.
هیچ چیز فارغ از نقد نیست. با آزادی کامل هر چیز و همه چیز را به طور مطلق به چالش بگیرید؛ هر چیزی که فکر می‏کنید در راه ایجاد یک سازمان به واقع بزرگ به کار گرفته می‏شود. اگر خود را در موقعیتی دیدید که می‏گوید: «آن راه نتیجه نمی‏دهد، چون همانی نیست که معمولا کارها را از طریق آن انجام می‏دهیم»، معلوم می‏شود که چارچوب فکری درستی ندارید.
-8 هر روز را با یک ایده آغاز کنید .
در پایان کار 10 دقیقه بنشینید و فکر کنید که در آن روز کارها چطور انجام داده اید و چگونه می‏توانستید آنها را بهتر انجام دهید.در پایان هفته نیز به ایده‏های خود نظری بیافکنید و ببینید با کدام یک عملا می‏توانید کنار بیایید.کاملا درست است بیشتر ایده‏های شما بسادگی انجام شدنی نیست، اما شما آنهایی را می‏خواهید که چنین باشند.
-9 تنوع طلب باشید .
یکی از موانع بر سر راه خلاقیت شخصی ما مسیر عادت شده‏ای است که برای خود خلق می‏کنیم.پس خود را از این مسیر بیرون بکشید و راههای جدیدی را بیازمایید. کارهای پژوهشی بخوانید و فقط به رشته تخصصی خود بسنده نکنید ،آنگاه ببینید چگونه به کار شما ارتباط پیدا می‏کنند و چگونه می‏توانید به کمک آنها کار خود را بهبود ببخشید.

سه راه شکوفا کردن و برداشت ایده ها
-1 نگذارید افکار از ذهنتان فرار کنند. آنها را روی کاغذ بیاورید.
-2 ایده هایتان را مرور کنید .آنها را دائما در پرونده‏ای که در جریان است ، ثبت کنید. محل بایگانی شما می‏تواند یک کمد مجهز یا کشوی یک میز تحریر باشد.
-3 ایده‏هایتان را به کار برید و آبیاری کنید‌. آنها را رشد دهید. راجع به آنها فکر کنید . ایده‏های متجانس را به هم پیوند دهید. هر مطلبی که به شکلی با ایده شما در ارتباط است ، بخوانید.

نتیجه‏گیری
همواره باید به خاطر داشته باشیم که صرفه به خاطر سپردن مطالب هیچ سودی را عاید نمی‏کند، بلکه خلاقیت در استفاده از این مطالب نقش موثری در پیشرفت انسان ایفا می‏کند . خلاقیت منحصر به افراد خاصی نیست و می‏توان آن را در خود ایجاد و تقویت کرد . برای انجام این مهم باید ذهن و تواناییهای آن را شناخت و در زمان مناسب با تقویت آن از آن استفاده کرد . خلاقیت نه‏تنها نقش موثری در رشد فردی دارد بلکه می‏توان از آن در ارتباط با دیگران استفاده کرد .

منابع
-1 لامسدین مونیکا و ادوارد ، تفکر خلاق و حل خلاقانه مسئله ، ترجمه : حائری زاده خیریه ، محمد حسین لیلی ، نشر نی
-2 ساروخانی باقر ، درآمدی بر دایرة المعارف علوم اجتماعی ، انتشارات کیهان
-3 گزیده مدیریت شماره 22
-4 شوارتز، جادوی فکر بزرگ ، ترجمه بخت آور ژنا

معنا و مفهوم خلاقیت

 معنا و مفهوم خلاقیت

 

 خلاقیت بر ناشناخته ها دلالت دارد و با خود ریسک را به همراه می آورد که البته ممکن است نتایج رضایت بخشی را با توجه به مقادیر سرمایه گذاری شده در آن به وجود نیاورد.

امروزه ثبات در محیط کار، جای خود را به بی ثباتی و عدم اطمینان داده است و صنایع سنتی و قدیمی که جای خود را به انواع جدید و توسعه یافته آن داده است فرصتی برای استفاده از مهارتهای قدیمی نمی گذارد و در حقیقت آینده را با تهدیدات و فرصتها مواجه ساخته است زیرا هر اختراع و نوآوری، تغییری را پدید می آورد که می تواند به نوبه خود فرصتی را برای کسانی به وجود آورد که بتوانند از این فرصت استفاده بهینه کنند .

موسسات و سازمانهای تولیدی و خدماتی باید این امر مهم را تشخیص داده و به طور مداوم، کالاها و خدمات جدید را ارائه دهند، یا در جهت بهبود آن بکوشند. شرایط اقتصادی، صنعتی، اجتماعی و فرهنگی امروز کشور به گونه ای است که حل مشکلات و تنگناها، الگوها و راه حلهای جدید و متفاوتی را طلب می کند. ترکیب جمعیتی جوان کشور، ضرورت ایجاد فرصتهای شغلی و نیز نوسان بهای نفت سه عامل عمده ای هستند که مـوجب می شوند سیاستگذاران و تصمیم ســـازان کلان کشور به منبع درآمد سهل الوصول دیگری به جز نفت بیندیشند و بی شک آن منبع جز ابتکار، خلاقیت و نوآوری چیز دیگری نیست چرا که خلاقیت موثرترین روش جبران عقب افتادگی از جوامع پیشرفته و پویا است.

تعریف خلاقیت
خلاقیت و نوآوری باتوجه به ماهیتش بر ناشناخته ها دلالت دارد و با خود ریسک را به همراه می آورد که البته ممکن است نتایج رضایت بخشی را باتوجه به مقادیر سرمایه گذاری شده در آن، به وجود نیاورد. با وجود این، قصور سرمایه گذاری در ایجاد آن ممکن است شرایط خاصی را فراهم آورد که به ناکامی سازمان منجر شود. از این رو محققان و نظریه پردازان بسیاری بر اهمیت توجه به این موضوع تاکید کرده اند.
تفاوت نوآوری و خلاقیت
- نوآوری عبارت است از عملی و کاربردی ساختن افکار و اندیشه های نو ناشی از خلاقیت، به عبارت دیگر، در خلاقیت اطلاعات به دست می آید و در نوآوری آن اطلاعات به صورتهای گوناگون عرضه می شود. (رابینز، 1991) - تغییر ایجاد هر چیزی است که با گذشته تفاوت داشته باشد، اما نوآوری اتخاذ ایده برای سازمان جدید است. بنابراین، تمام نوآوریها منعکس کننده یک تغییرند اما تمام تغییرها نوآوری نیستند. (ریچارد، ال، داف، 1992).

موانع خلاقیت
۱) ترس از انتقاد و شکست؛ ۲) عدم اعتماد به نفس؛ ۳) تمایل به همرنگی با جماعت؛ ۴) عدم تمرکز ذهنی.

بروز خلاقیت در گرو پیروزی بر موانع فوق و شکستن عادتها و سنتهای دست و پاگیر است. راجرفون اوخ در کتاب تلنگری بر ذهن این مـوانع را به قفل های ذهنی تعبیر می کند که ذهن افراد توسط این قفل ها محدود شده و حرکت آنها به سمت خلاقیت غیرممکن می گردد. گوتنبرگ با شکست این قفلها بود که فراموش کرد غلتکهای پرس انگور برای این کار ساخته شده و یا بوشل (موسس شرکت آتاری) که بازی با دستگاه تلویزیون را غیرممکن تلقی نکرد.
روشهایی برای ایجاد خلاقیت و ایده های بزرگ در ذهن
1- زیاد مطالعه کنید. ذهن شما همانند بدنتان برای اینکه رشد پیدا کرده و پرورش یابد نیازمند تمرین و تحرک است، و چه تمرینی بهتر از کتاب خواندن.

2-  یک دفترچه یادداشت به همراه داشته باشید. هنگامیکه افکار بی نظیر به ذهن شما خطور می کنند از ذخیره کردن آنها اطمینان خاطر حاصل کنید. سعی کنید همیشه یک دفترچه یادداشت و یا یک ضبط صوت به همراه داشته باشید به ویژه در کنار تخت خواب خود برای مواقعی که افکار طلایی در حدود ساعت 2 نیمه شب به ذهن شما خطور می کنند. هنگامیکه افکارتان در جایی ثبت شوند، شما به راحتی می توانید به آنها دسترسی پیدا کنید و آنها را به سرعت به کار ببندید. افکار بزرگ نیز مانند میوه ها فقط تا زمانی که تازه و شاداب باشند قابل استفاده هستند.

3- از افکار دیگران بهره بجویید. بهره جستن از افکار و عقاید دیگران نیز به نوبه خود روش مناسبی برای گسترش ایده های شخصی شماست. افراد مختلف دارای نقطه نظرات و چشم اندازهای متفاوتی هستند. توانایی های آنها مختلف است و سوابق و پیشینه های متفاوتی دارند. کارکرد ذهن افراد منحصر به فرد است. با مطرح شدن یک بحث در میان جمع ، آنقدر پیشنهادهای مختلف شنیده می شود که نیمی از آنها هرگز به ذهن شما نمی رسیدند.
نسبت به نظر هیچ کس بی توجهی نکنید. شاید در نگاه اول احمقانه به نظر برسند اما شاید مانند صدف هایی باشند که در خود گوهرهای گرانقیمتی را جای داده اند. درست نیست که در مورد نظر دیگران به قضاوت بنشینیم سعی کنید به جای قضاوتهای بیهوده آن ها را سبک سنگین کرده و در امور روزمره خود به کار بندید.

4- تغییراتی در محیط اطراف خود ایجاد کنید. گاهی اوقات تنها چیزی که باعث می شود ذهن خسته شما را دوباره به کار اندازد تغییر وضع ظاهری محیط اطرافتان است. اگر چشم انداز پیرامون شما تغییر کند، ذهن شما نیز به صورت ناخود آگاه به سمت یک دیدگاه جدید تغییر جهت می دهد. اگر تمام مدت در پشت میز خود بنشینید ذهن خود را در آن شرایط محدود می کنید و هیچ فضایی برای برانگیختگی او باقی نمی گذارید.

5- بر روی شکاف میان دو نسل خط بطلان بکشید. ذهن کودکان تروتازه و شاداب است. آنها جسور هستند و احساساتشان از طریق فشارهای اجتماعی سرکوب نشده است. به جهان با شگفتی می نگرند. با کودکان پیرامون مسائل مختلف صحبت کنید تا با نقطه نظر ساده و بی آلایش آنها آشنا شوید. اگر می خواهید مشکلی را حل کنید نظر آنها را نیز جویا شوید. عقاید آنها شما را به تعجب وا می دارند. آنها قصد تاثیرگذاری در دیگران را ندارند و همه چیز را تنها با اتکا بر پاکی و صداقت بیان می کنند.
از سوی دیگر با افراد سالخورده و مسن نیز مشورت کنید. آنها مدت ها پیش با تمام این مشکلات مواجه شده اند و با آن دست و پنجه نرم کرده اند. تجربیاتشان آنقدر سودمند و با ارزش است که هیچ قیمتی را نمی توان بر روی آن گذاشت.

6- به توانایی های خود اتکا کنید. قواعد و اصول کلی را برای یک لحظه هم که شده فراموش کنید. این رهنمون ها در جای خود مفید هستند اما ممکن است مانند یک چشمبند عمل کرده و قدرت داشتن دید وسیع را از شما بگیرند و اجازه دیدن چشم اندازهای متفاوت را به شما ندهند. هر از گاهی خود را از قید و بند قوانین آزاد کنید. کمی جسارت به خرج دهید و سیستمهای فعلی را زیر سوال برید.

7- در حیطه کاری خود به فعالیت بپردازید.
خیلی خوب است که به ذهن خود اجازه دهید آزادانه به گردش بپردازد اما این گردش باید در حیطه دانش شما انجام پذیرد. اگر یک طراح هستید لازم نیست راه حلی برای مشکلات اقتصادی پیدا کنید. افکار شما تنها در رشته ای که مهارت دارید خوب کار می کنند و در سایر رشته ها نتیجه ای مصیبت بار را به دنبال خواهند داشت. اگر نیاز به ورود به قلمرو دیگری را دارید بهتر است قبل از هر کار با یک متخصص مشورت کنید و اجازه انجام کلیه امور را به دست او بسپارید تا با استفاده از دانش و تخصص خود عمل کند.
8-  به ذهن خود آزادی عمل دهید .
آیا با تمرین های رایج نویسندگان آشنایی دارید؟ آنها برای مبارزه با محدودیت ها یک روش بسیار جالب را برگزیده اند. فقط کافی است قلم را بر روی کاغذ گذاشته و هر آنچه که در ذهنتان است را بر روی کاغذ بیاورید. می توانید از مشکلات شروع کنید و به دنبال هیچ گونه ارتباطی در دست نوشته های خود نباشید. مهم نیست که تا چه حد عبث و نا معقول به نظر می رسند. بعدا می توانید مثل یک جدول تناوبی آنها را سازماندهی کنید، در آخر نیز امکان دارد به چیزی دست پیدا کنید که بیهوده و بی ربط باشد اما چیزی که در این مبحث حائز اهمیت است این است که شما به ذهن خود اجازه غرق شدن در مسائل مختلف را داده اید و این خود یک امتیاز محسوب می شود. هیچ کس نمی داند شاید به نتیجه ای برسید که سال ها منتظر آن بوده اید.

9- ایده های گذشته را از نو بسازید. افکار شما مثل کامپیوتر هستند. هر چند وقت یک بار نیاز است که سخت افزار آن را ارتقا دهید. ایده های بزرگ گذشته را پیش روی خود بگذارید و بر روی آن ها عملیات نوسازی انجام دهید. آن ها را اصلاح کنید و برای بهبودی آن ها تلاش کنید. ضمائم لازم را نیز  برای تقویت هر چه بیشتر به آنها بیفزایید. این کارها را می توان با نوشتن عقاید اولیه خود بر روی کاغذ و نظم دادن به آشفتگی ذهنتان انجام دهید.

زمینه‌های شکوفایی خلّاقیت
عوامل متعددی در رشد خلّاقیت کودکان مؤثرند. بدون شک خانواده مهم ترین نقش را در کنترل و هدایت تخیّل و ظهور خلّاقیت ها دارد. زمینه رشد خلّاقیت کودکان با فراهم کردن فرصت های لازم برای سؤال کردن، کنجکاوی و کشف محیط پدید می آید. مهم ترین آفت خلّاقیت های ذهن تهدید و تنبیه های فکری است. بچه های خلاق نیاز به آرامش روانی، اطمینان خاطر و اعتماد به نفس قوی دارند.

در کنار خانواده، دومین عامل که بسیار مهم است مدرسه است. مدرسه نقش مهمی در شکوفایی خلّاقیت های کودکان دارد. سن وارد شدن به مدرسه سن بسیار حساسی است. عواملی نظیر تکالیف زیاد، حفظ کردن مطالب، داشتن انتظارات یکسان از تمام دانش آموزان و توجه نداشتن به تفاوت های فردی با وجود کلاس های پرجمعیت، و سرانجام، عدم شناخت ویژگی های کودکان خلاق، قدرت خلاقیت کودکان (بخصوص در سنین 8 تا 10 سالگی) را کاهش می دهد. زمانی که کودک مجبور می شود با معیارهای مدرسه سازگار شود و به ناچار از رفتار هم سن و سالان خود پیروی کند، خلّاقیت های او کمتر می شود.
سندرز وسندرز در کتاب آموزش خلّاقیت از طریق استعاره تأکید می کنند که برای پرورش خلّاقیت باید به کودکان و نوجوانان امکان تفکر واگرا داده شود و آنان را از انجام فعالیت های کلیشه ای و قالبی برحذر داشت. این پژوهندگان مانند بسیاری دیگر به تفاوت کارکرد بخش راست و چپ مغز اشاره می کنند و معتقدند که نیمکره چپ، عموماً مسئول تفکر همگراست. آن ها اشاره می کنند که بخش راست مغز آن دسته از فعالیت هایی را تولید، کنترل و اداره می کند که در دسته تفکر واگرا قرار دارد. این افراد معتقدند که نظام آموزش حاکم در همه کشورها صرفاً به پرورش بخش چپ مغز می پردازند.

لازمه های خلاق بودن

- طلب ؛ نگرش و طرز تلقی درست؛ دانستن علوم و فنون پایه و عمیق بودن در حداقل یک زمینه؛ کنجکاوی بی حد و مرز؛  تیزبینی برای دریافتن پدیده های جالب در میان انبوه پدیده ها؛ تمرین و حجم کار خلاق فراوان؛ چند جانبه آگاه بودن؛ درستکار بودن؛ تأثیر مثبت گرفتن از نا ملایمات زندگی.

اشتاین (1974) مطالعات انجام شده درباره ویژگی های افراد آفریننده را مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسید که افراد آفریننده دارای ویژگیهای زیر هستند: 1. انگیزه پیشرفت بالا 2. کنجکاوی فراوان 3. علاقه مندی زیاد به نظم و ترتیب در کارها 4. قدرت ابراز وجود، خودکفایی 5. شخصیت غیرمتعارف غیررسمی و کامروا 6. پشتکار و انضباط در کارها 7. استقلال 8. طرز تفکر اقتصادی 9. انگیزه های زیاد و دانش وسیع 10. اشتیاق و احساس سرشار 11. زیباپسندی و علاقه مندی به آثار هنری 12. تفکر شهودی 13. علاقه کم به روابط اجتماعی و حساسیت زیاد 14. قدرت تأثیرگذاری بر دیگران.

به طور کلی، وجود محیط خلاق از مهمترین عوامل رشد خلاقیت است. در محیط نامطلوب برای پرورش خلاقیت از اندیشه های جدید و نو بیشتر انتقاد می شود و تمایلات دگرگونی و تغییر با مقاومت و ممانعت تقابل می کنند.

یکی از روشهای مهم متبلور کردن خلاقیت به وجودآوردن فضای محرک، مستعد و به طور کلی خلاق است، بدین گونه که مسئولان سازمان باید به طور مستمر آمادگی شنیدن اندیشه های بدیع و نوین را داشته باشند و نظرات جدید و ارائه راههای تازه را تقویت کنند. متاسفانه بسیاری از مدیران نمی توانند چنین جوی را در سازمان خود بپذیرند. آنها نمی توانند فرآیند مستمر تغییر، که لازمه خلاقیت هست، به صورت دائم تحمل کنند.

خلاقیت در حل مشکل
حل مشکل مهارتی است که برای هر فرد در هر جنبه از زندگی لازم است. به ندرت ساعتی سپری می شود بدون آنکه یک فرد با نیاز به حل نوعی مشکل روبرو نشود. شغل مدیر به طور ذاتی حل مشکل است. اگر در سازمان مشکلاتی نبود، نیازی به مدیران هم نبود. بنابراین، تصور یک حلال مشکلات فاقد صلاحیت به عنوان یک مدیر موفق سخت است. دو روش حل مشکل وجود دارد:
1 – حل عقلایی مشکل
2 – حل خلاقانه مشکل

مدیران اثربخش قادر به حل مشکل به صورت عقلایی و خلاقانه هستند، به رغم آنکه مهارتهای متفاوتی برای هر نوع از این مشکلها موردنیاز است.

حل عقلایی عبارت از نوعی حل مشکل است که مدیران هر روز به طور مستمر در بسیاری از موارد به کار می گیرند. حل خلاقانه مشکل کمتر رخ می دهد، زیرا توانایی حل خلاقانه مشکل قهرمانان را از بزدلان، حرفه های موفق را از ناموفق، مدیران کامیاب را از مدیران سرگردان جدا می کند و می تواند اثر شگرفی بر کارایی سازمان داشته باشد.

حل خلاقانه مشکل: درحل مشکلات به طور خلاق دو کار عمده برای تراوش یک ذهنیت خلاق باید صورت گیرد :1- بهبود بخشیدن به تعریف مشکل: یعنی مشکلات سازمان که غالبا" در هاله ای از ابهام بوده و افراد شناخت دقیقی نسبت به خود ساختار مشکل و پیچیدگیهای فنی آن ندارند تشریح شده تا افراد با داشتن یک آشنایی دقیق و بینش روشن افکار نو و بکر خود را مطرح سازند. 2 - بهبود بخشیدن در ایجاد راه حلهای دیگر: منظور از این بحث ایجاد زمینه مناسب در استفاده از راه حلهای گوناگون و سوای از راه‌حلهای مرسوم که این کار اساس خلاقیت و نوآوری است. کلیشه ای عمل کردن یکی از موانع خلاقیت است.

در جمع بندی کلی می توان افراد خلاق را دارای ویژگیهای زیر دانست : ۱) توانایی دید مسائلی که قبلاً به آنها توجه نشده بود ؛۲) ایجاد ارتباط بین افکار و ایده های کسب شده از منابع دیگر ؛۳) عدم اکتفا به یک راه حل ؛۴) دید تردیدی نسبت به روشهای قبلی؛۵) استفاده فی البداهه از قدرتهای درونی خویش؛۶) ازنظر فکری و عملی انعطاف پذیری.

منبع:خبرگزاری مهر

چرا به نوشتن طرح کسب و کار نیاز دارید؟

 

   چرا به نوشتن طرح کسب و کار نیاز دارید؟

شما قبل از شروع و راه‌اندازی یک فعالیت تجاری لازم است یک برنامه کسب و کار تهیه کنید. این طرح امکان خود ارزیابی را برای شما فراهم می‌کند. از این طرح می‌توانید در موارد زیر استفاده کنید:

تعریف دقیق و درک اینکه «در چه کسب‌ و کاری هستید؟»

برای یک وارسی واقعی:

  • طرح موجب می‌شود که شما بعضی از پیش‌فرض‌هایی که قبلاً در ذهن خود داشتید مورد بررسی و بازبینی هدفمند و نقادانه قرار دهید و بتوانید پاسخی مناسب برای سؤال‌هایتان پیدا کنید.
  • به شما امکان می‌دهد نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنید.

برای فراهم کردن یک آزمون امکان‌پذیری

  • آزمون عملی بودن ایده شما؟
  • آیا ایده شما می‌تواند جریان نقدی پایدار فراهم کند؟
  • آیا به سمت سوددهی می‌رود؟
  • به چه نوعی از کمک‌های مالی نیاز دارید؟ آیا می‌توانید آن را بازپرداخت کنید؟
  • موانع موفقیت شما در این راه چیست؟

برای گرفتن تصمیمات بهتر

  • جمع‌آوری اطّلاعات قبل از اینکه به آن‌ها نیازمند شوید، باعث اتخاذ تصمیمات آگاهانه می‌شود.
  • برنامه شما، دیدگاهی سازمان‌یافته در مواجهه با مسائل فراهم خواهد کرد.

به عنوان راهنما و ابزار اندازه‌گیری:

  • برنامه کسب و کاربه عنوان راهنمایی در طول مسیر به شما امکان می‌دهد پیشرفت‌تان را در مقایسه با انتظارات برنامه‌ریزی شده اندازه بگیرید.

به عنوان ابزار تأمین مالی:

  • برنامه کسب و کارمدرکی است که نهایتاً ایده کسب‌ و کار مخاطره‌آمیز شما را به عنوان یک فرصت سرمایه‌گذاری بالقوه به شرکا و تأمین کنندگان و کارکنان شما می‌فروشد. 

به عنوان یک وسیله ارتباطی

  • این طرح در زمینه تعریف اهداف، رقابت، مدیریت و کارکنان به شما کمک می‌کند. از این رو فرآیند تهیه طرح شغلی می‌تواند نوعی بررسی واقع‌بینانة ارزشمندی از کسب‌ و کار به حساب آید.

    یک کارآفرین می‌گوید: تا چیزی نوشته نشود، وجود نخواهد داشت.

    کارآفرینی و ایجاد هر نوع کسب‌ و کار جدید اغلب با مخاطراتی همراه می‌باشد. این موضوع اهمیت استفاده از یک نقشه و الگوی مناسب برای انجام مطالعات و بررسی جامع قبل از شروع فعالیت و به حداقل رسانیدن این مخاطرات و آسیب‌ها را آشکار می‌سازد.

    برنامه کسب و کاربه عنوان ابزاری برای پیش‌بینی و مدیریت بهتر کسب‌ و کارهای موجود و یا جدید می‌باشد. این کار از طریق توجه به اولویت‌ها، نظارت و ارزیابی پیشرفت کار و کمک به دستیابی اهداف از پیش تعیین شده صورت می‌گیرد. اینچنین طرحی، کارآفرینان را قادر می‌سازد تا در مراحل مختلف کسب‌ و کار آمادگی‌های لازم را برای پیشبرد برنامه‌ها به دست آورند.

    شما می‌توانید چشم‌انداز مالی کسب‌ و کار خود را ترسیم کنید و سرمایه لازم برای راه‌اندازی آن را محاسبه کنید. همچنین اگر سرمایه لازم برای راه‌اندازی کسب‌ و کار جدید را نداشته باشید، می‌توانید ایده‌های ارزشمند خودتان را بر روی کاغذ نوشته و آن را در قالب یک برنامه کسب و کارمنسجم به سرمایه‌گذاران ارائه دهید تا هم ایده‌های ذهنی خودتان را انتقال دهید و هم منافع و خطرپذیری‌‌های واقعی این کار را به سرمایه‌گذار و مخاطبان خود نشان داده و آن‌ها را به سرمایه‌گذاری در زمینه ایده‌تان متمایل کنید.

    نوشتن اجازه می‌دهد دیگران هم در رؤیای شما شرکت کنند و نظر بدهند.

    یک طرح کسب ‌و کار نوشته‌ای توصیفی و جامع در مورد کسب‌ و کار یک موسسه است. این طرح حاوی گزارشی دقیق در خصوص تولیدات یا خدمات شرکت، روش‌های تولید، بازار و مشتریان، راهبرد بازاریابی، منابع انسانی، تشکیلات، نیاز به زیرساخت‌ها و تأمین نیازهای مالی، منابع تأمین مالی و نحوه استفاده از آنها می‌باشد.

    اگر برنامه کسب و کار را مثل یک نقشه فرض کنیم، بهتر می‌توانیم، اهمیت آن را درک کنیم. فرضاً اگر بخواهیم برای یک ماموریت یا سفر تفریحی از شهر شیراز به مشهد سفر کنیم، راه‌های متعددی وجود دارد که هر کدام هزینه و زمان متفاوتی خواهند داشت.

    شما که در آغاز راه‌اندازی یک کسب‌ و کار می‌باشید، نیز همانند یک مسافر هستید که باید قبل از آماده‌سازی طرح سفر، بعضی تصمیم‌های مهم را بگیرید و اطّلاعات را جمع‌آوری کنید.

    در برنامه سفر، عوامل بیرونی مثل تعمیر اضطراری اتومبیل، شرایط آب و هوا، وضعیت جاده، مناظر دیدنی، زمین مناسب برای اردو و... نقش دارند. این‌ها عواملی هستند که مسافر هیچ کنترلی بر آن‌ها ندارد، اما باید در برنامه خود آن‌ها را مورد توجه قرار دهد. شما هم مثل یک مسافر باید عوامل بیرونی مثل قوانین جدید، رقابت، تغییرات اجتماعی، تغییر نیازهای مصرفی یا فنّاوری جدید را در نظر بگیرید.

    از طرف دیگر مسافر در نظر می‌گیرد، چه مقدار پول دارد، چه مدت زمان دارد و از کدام اتوبان‌ها، جاده‌ها، اردوگاه‌ها و... می‌خواهد استفاده کند، شما هم دقیقاً در آغاز کسب‌ و کار خود باید بر تولید، بازاریابی و... نظارت داشته باشید.

    نکته: مطالعات نشان می‌دهد افرادی که بدون مطالعه و تنظیم طرح کسب‌ و کار (BP) اقدام به کار می‌کنند، در مقابله با مشکلات و افت و خیزهای اقتصادی و بازار کار توان کمتری دارند و لذا احتمال ورشکستگی و عدم موفقیت‌شان زیاد است.                             منبع:سایت طرح تجاری

ساختارتبلیغات در ایران

 

 ساختارتبلیغات در ایران 

برای توصیف علمی‌ساختار تبلیغات در ایران، صنعت تبلیغات کشور را می‌توان به چهار بخش تفکیک کرد :
1- دپارتمانهای بازاریابی درمؤسسات تولید کالا
2- کانونهای تبلیغاتی
3- سازمانهای آگهی دررسانه‌ها
4- محیط تبلیغات
هریک از این چهار بخش مسائل مخصوص به خود را دارد، هرچند دربرخی موارد، مسائل ساختاری تبلیغات در کشور به هر چهار بخش مربوط میشوند.
1- دپارتمانهای بازاریابی درمؤسسات تولید کالا
طبیعی است که هر سازمان یا واحد تولید کالا و خدمات نیاز به یک دپارتمان بازاریابی دارد که بر امور تبلیغات و بازاریابی کالاها و خدمات نظارت داشته باشد. دهها هزار واحد تولیدی و خدماتی در کشور فعالیت دارند که همهء آنها، به این دپارتمان نیاز دارند. به همین دلیل است که کل دپارتمانهای بازاریابی واحدهای تولیدی و خدماتی به عنوان یک بخش مهم از صنعت تبلیغات کشور محسوب میشود.
برای شرح مسائل ساختاری در این بخش، می‌توان فعالیتهای عمدهء دپارتمانهای بازاریابی را به پنج مقوله اساسی تفکیک کرد :
1- نظارت وطرح ریزی چرخهء حیات کالا
2- نظارت و طرح ریزی مشخصات اساسی برند ( کالای تجاری )
3- انتخاب کانون تبلیغاتی
4- نظارت و طرح ریزی برنامهء روابط عمومی‌
5- نظارت و طرح ریزی ارتقای فروش
1-1- نظارت و طرح ریزی چرخه حیات کالا
به طورکلی، نظارت و طرح ریزی چرخه حیات کالا (plc)، به عهده مدیر برند است که عملا" مهمترین نقش را در یک دپارتمان بازاریابی ایفا می‌کند.
به عبارت دیگر، نظارت وطرح ریزی چهار فاز درحیات یک کالای معین، یعنی فاز معرفی، فاز شد، فازبلوغ، و فاز افول فروش برعهدهء مدیر برند است. مدیریت این فازها هم نیاز به دانش تبلیغات و هم نیاز به شناخت بازارها و مخاطبان دارد.
2-1- نظارت و طرح ریزی مشخصات اساسی برند
هر برند دارای سه ویژگی اساسی است که مجموعا" هویت برند ( brand equity) نامیده میشود. این سه ویژگی عبارتند از : قابلیت ذاتی برند، چهره برند و شخصیت برند. نظارت و ارتقای این سه ویژگی برند بر عهده مدیر برند است. بدیهی است که وی نیاز به دانش تبلیغات و شناخت برند و توانایی ارزش گذاری برندها دارد.
3-1- انتخاب کانون تبلیغاتی
انتخاب کانون تبلیغاتی کار بسیار حساسی است که اشتباه در آن میتواند خسارتهای بزرگی پدید آورد. البته تدوین استراتژی تبلیغات، برنامه تبلیغاتی کامل، خلاقیت و تولید فنی و خرید رسانه به عهده کانون تبلیغاتی است، اما مدیر دپارتمان بازاریابی باید برآنها نظارت کند و بتواند درستی و یا عدم درستی روال کار را تشخیص بدهد.
4-1- نظارت و طرح ریزی برنامهء روابط عمومی‌
روابط عمومی‌در سازمانها و واحدهای صنعتی میتواند مکمل تبلیغات و بازاریابی باشد. به ویژه که روابط عمومی‌میتواند درمعروفیت برند و سازمان و خدمات پس از فروش نقش مهمی‌داشته باشد ودر مواردی بدون هزینهء رسانه، پیامهای تبلیغاتی ارائه دهد.
اما نظارت بر فعالیتهای روابط عمومی‌و ارائه مشاور به مدیر روابط عمومی‌برعهده مدیر دپارتمان بازاریابی است.
5-1- نظارت و طرح ریزی ارتقای فروشندگی
در موارد بسیار، روشهای جدید فروشندگی میتواند هزینهء بازاریابی و تبلیغات را کاهش دهد و به تنهایی فروش محصولات و خدمات را بالا ببرد. اما این مهارت در روشها نیز تاحدود زیادی به دانش تبلیغات و دانش رسانه‌ها نیاز دارد.
نتیجه :
مدیربرند یا به هر حال مدیر واحد بازاریابی، در هر پنج زمینه یاد شده به دانش تبلیغات نیاز دارد. در مجموع، مشکلات این پنج زمینه به دو مقوله تقسیم میشود :
الف – فقدان برنامه‌های آموزشی مخصوص دپارتمانهای بازاریابی. دست کم یک برنامه آموزشی 30 تا 100 ساعته برای دهها هزار متصدی و مدیر بازاریابی ضروری است.

ب – فقدان انجمن‌ها و تشکلات صنفی ( مشابه انجمن صنفی تبلیغات ) بازاریابی. دست کم به تعداد اتحادیه‌های صنفی، انجمن‌ها و تشکلات بازاریابی نیاز مبرم وجود دارد.
2- کانون‌های تبلیغاتی
درایران، حدود 3000 کانون تبلیغاتی فعالیت دارند که خوشبختانه به دلیل رقابت جدی و نظارت وزارت ارشاد بر آنها، فعالیت آنها تا حدودی علمی‌و منطقی محسوب میشود.
فعالیت کانونهای تبلیغاتی را بر سه نوع میتوان تقسیم کرد.
1- تدوین کمپین یا برنامه تبلیغاتی کامل، شامل تحلیل موقعیت، بودجه بندی، هدف گذاری، طرح ریزی رسانه، خلاقیت، تولید فنی، آزمایش نسخه، هماهنگی، خریدرسانه، مستند سازی.
2- تدوین استراتژی تبلیغات، که معمولا" شامل سه یا چهار مرحله تحلیل موقعیت، ارزیابی کمی‌برند، تعیین بودجه تبلیغات و هدف گذاری است.
3- تدوین برنامه تبلیغاتی تولید، که معمولا" درسه یا چهار مرحله تدوین کانسپت یا مفهوم، طرح ریزی رسانه‌ها، تولید فنی، خرید رسانه‌ها انجام می‌گیرد.
گرچه تقریبا" کل کانونهای تبلیغاتی درایران براساس روش سوم فعالیت می‌کنند، اما با توجه به رشد علمی‌که دراین محافل دیده میشود، میتوان انتظارداشت که بزودی پیشرفتهای قابل توجهی در آنها رخ دهد.
شاید مهمترین کمبود در این بخش، دانش و آگاهی دربارهء فناوری نوین باشد که متاسفانه در ایران در همهء بخشهای اقتصادی دیده میشود.
4- سازمانهای آگهی در رسانه‌ها
در ایران علاوه بر شهرداریها که مالکان تابلوهای محیطی هستند، حدود 2000 رسانه چاپی و پخشی فعال هستند که اغلب، بخشی از درآمد خود را از راه آگهی‌ها تامین می‌کنند. علاوه بر این موارد، پایگاههای اینترنت نیز به طور بالقوه میتوانند حکم رسانه‌های تبلیغاتی را داشته باشند که چون تعداد آنها بسیار زیاد است، باید توجهی شایسته و جداگانه ای به آنها شود.
البته ظاهر قضیه حاکی از آن است که رسانه‌ها نیازی به دانش و مهارت در زمینه تبلیغات ندارند. اما در عمل، مدیریت رسانه و مدیریت سازمان آگهی‌ها نیازمند دانش تبلیغات است. این مطلب با توجه به زمینه‌های فعالیت سازمان آگهی‌ها در رسانه‌ها که بر سه قسمت تقسیم میشود، مشهود است :
1- در اجرای دقیق آگهی مطابق خواسته کانون
2- ارتقای برند رسانه، که نتیجهء آن ارتقای فضا، زمان و افزایش قیمت آگهی خواهد بود.
3- نظارت آگهی‌ها و رسانه سنجی (media rating) برای سنجش اثر بخشی رسانه و ارتقای پارامترهای اثر بخشی رسانه.
بنابراین، سه زمینهء مزبور نشان می‌دهد. آموزش تبلیغات در سازمان آگهی‌های رسانه‌ها نیاز به برنامه‌های ویژه ای دارد که با برنامه‌های آموزشی کلاسیک تبلیغات بسیار متفاوت است.
4- محیط تبلیغات
به طور کلی، محیط تبلیغات از پنج مقوله تشکیل میشود :
1- قوانین و مقررات
2- زیرساختهای تبلیغات
3- مشخصات فرهنگی و بافت جمعیتی
4- موسسات تامین پژوهشهای تبلیغات
5- انجمنهای حمایت از مصرف کننده
1-4- قوانین و مقررات
مقررات، ومشخصات فرهنگی و اخلاقی محیط تبلیغات براساس سه مقولهء ارزش، هنجار و قانون به وجود می‌آیند و مراعات میشوند یا باید مراعات شوند. در این زمینه دو مسائله بسیاراساسی مربوط به کشور ایران عبارتند از :
الف – با توجه به تحولات اخیر درفرهنگ کشور، لازم است تغییراتی در قوانین ومقررات اعمال شود.
ب – با توجه به طی مراحل عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی، قوانین ومقررات کشور باید طوری بازنگری شوند که فعالیتهای اقتصادی کشور و صنعت تبلیغات کشور جایگاه شایستهء خود را کسب کند.
2-4- زیرساختهای تبلیغات
همچنانکه فعالیتهای اقتصادی نیازمند زیرساختهایی هستند که عمدتا" باید از سوی دولت تاسییس شوند، تبلیغات نیز نیازمند زیر ساختهایی است که باید وزارت ارشاد، وزارت ارتباطات، و چند وزارتخانهء دیگر عهده دار ساخت آن شوند. مهمترین این زیر ساختها، مجموعه ای از بانکهای اطلاعاتی و پایگاه‌های وب است که به عنوان مرجع معتبر در همهء برنامه‌های تبلیغاتی کاربرد دارند. علاوه بر این موارد، ساختن شبکه‌های ارتباطی سریع برای پخش تبلیغات کشور بسیار ضروری وفوری است که باید بدان توجه شود.
رسانه‌های قوی مورد نیاز در تبلیغات، بدون حمایتهای دولتی نمی‌توانند به وجود آیند و دوام داشته باشند. تسهیلات خرید وفروش الکترونیکی مورد نیاز درتبلیغات نیز عمدتا" به زیر ساختهای ویژه ای نیاز دارند که متاسفانه در کشور ما تقریبا" هیچ توجهی به آنها نشده است.
3-4- مشخصات فرهنگی وبافت جمعیتی
فرهنگ وجمعیت ومشخصات بافت جمعیتی ایران، ویژگیهای کاملا" متمایزی از کشورهای صنعتی دارد. اما متاسفانه مطالعات و پژوهشهای فرهنگی و جمعیتی ضروری تبلیغات در کشور انجام نشده است.
4-4- موسسات تامین پژوهشهای تبلیغات
یکی از ارکان اساسی و مهم برنامه‌های تبلیغاتی و مدیریت رسانه، پژوهشهای بازار و مخاطب شناسی است که باید از سوی موسسات تخصصی انجام شود. در کشور ما بجز یکی دو موسسه مطالعاتی رسانه‌ها و مخاطب شناسی تقریبا" هیچ موسسه ای وجود ندارد، درحالی که ظرفیت تاسیس این موسسات بسیار زیاد است و فقط در تهران، دست کم 200 تا 300 موسسهء مطالعات مرتبط با تبلیغات لازم است.
کافی است توجه شود که فقط با یک درصد هزینه‌های تبلیغات در کشور ما میتوان حدود 20 موسسهء پژوهش تبلیغات تاسیس کرد که به تنهایی میتوانند دست کم 20 تا 30 درصد اثر بخشی تبلیغات را افزایش دهند. این ادعا ( که قطعا" درست است.) متاسفانه نشان دهندهء وجود یک بحران در صنعت تبلیغات کشور است.
5-4- انجمنهای حمایت از مصرف کننده
انجمنهای حمایت از مصرف کنندگان که در ایران جای آنها خالی است میتوانند بازدهی تبلیغات، تولید و نهایتا" اقتصاد کشور را افزایش دهند.

منبع:روزنامه تفاهم 

وقتی کارآفرین بازاریابی نمی‌داند

 

  وقتی کارآفرین بازاریابی نمی‌داند

 

وقتی کارآفرین بازاریابی نمی‌داند...
درباره شروع یک کسب و کار مستقل، کارآفرینی، ملاحظات، پیش فرض‌ها و آگاهی از چند و چون آن حوزه مورد نظر و علاقه و میل به کار، ریسک‌پذیری و... صدها مطلب دیگر، بسیار سخن گفته شده است. درباره بازاریابی هم این طورست. ولی بین شروع یک کسب و کار و آغاز پروسه و طرح بازاریابی، شکاف کوچک ولی مهمی وجود دارد که بسیاری از کارآفرینان تازه کار به آن برمی‌خورند و آن نداشتن کوچکترین ایده‌ای راجع به بازاریابی کالا و خدماتشان است. جالب اینجاست که این‌ها در اغلب موارد کارآفرینان و صاحبان مشاغلی خلاق، علاقه‌مند و آگاه از مشکلات و بازار رقابتی پیش رویشان هستند ولی نمی‌توانند روشی برای بازاریابی کسب و کارشان پیدا کنند. متاسفانه این همان شکافیست که می‌تواند یک تکنسین، یک لوله‌کش، یک پزشک یا یک معلم ماهر، حاذق و توانا را شکست دهد. اگر کسی صاحب کسب و کار و مهارتی را نشناسد چطور به او مراجعه کند؟!
شاید شما هم به این مشکل برخورده باشید، توصیه‌های زیر مفید و سودمند واقع خواهند شد و خطوط راهنما را پیش چشمانتان ظاهر خواهند کرد:
- گام اول، شناخت بازارست، شناخت کل بازار یک مسئله مهم است و شناخت بازار هدف حرفی بسیار مهمتر و حیاتی‌تر، مردمان بازار هدف کسانی‌اند که بقا و دوام کسب و کارتان به تصمیمات آن‌ها بستگی دارد. یک کسب و کار به غیر از شرکای تجاری و طرف‌های معاملات تجاریش، با عده زیادی از مردمان بازار هدف، طرف معامله است. آن‌ها کالای شما را می‌خرند و در قبالش پول می‌پردازند و شما هم وظیفه دارید، نیازها و خواسته‌های مشتریان خود را برآورده کرده مشکلاتشان را حل نمایید و گرهی از کار‌شان بگشایید. چطور می‌توان به کسی خدمت کرد که از او چیزی نمی‌دانیم و از خواسته‌ها، امیال، سلیقه‌ها و مشکلاتش بی‌اطلاعیم؟
مردمان بازار هدف مشخصه‌های گوناگونی دارند که چند تا از مهمترینشان را برمی‌شمریم. دانستن پاسخ سوالات زیر در آغاز کار ضروری هستند و بدون این جواب‌ها کاری از پیش نخواهد رفت.
1- این گروه در چه رده سنی قرار گرفته‌اند؟ و بیشتر زنان هستند یا مردان؟ نیازهای جوانان 16 تا 25 ساله با خواست‌های افراد میانسال 35 تا 50 ساله متفاوت است.
2- کجا زندگی می‌کنند؟
مرکز شهر، حومه شهر، خانه‌های ویلایی،‌آپارتمان و نکات ظریف دیگرند که بین دو گروه از مشتریان بالقوه تمایز ایجاد می‌کنند.
3- چقدر درآمد دارند؟ شاید این از مهمترین پرسش‌ها باشد. عرضه کالاهایی مرغوب،‌مورد نیاز و متناسب با سلیقه‌ حاصلی مردمان بازار هدف که پرداخت قیمتش در توان آن‌ها نباشد، نخواهد داشت.
- رسانه‌ها،‌ لغتی است که انگار بازاریابی و تبلیغات را به یادمان می‌اندازد و قبل از هر چیز آگهی‌های بازرگانی تلویزیون و پس از آن تصاویر مجلات و روزنامه‌ها به ذهنمان خطور می‌کند. هر روزنامه،‌مجله، ایستگاه رادیویی و کانال تلویزیونی، عده خاصی و گروه مشخصی از مردم را بیشتر جذب می‌کند. حتما شنیده‌اید که یکی از اطرافیان گفته: من فقط این مجله را می‌خرم یا این روزنامه همانیست که مطالب دلخواهم را دراد یکی از همین گروههای ویژه و هوادار یک رسانه مشخص، می‌تواند جزو بازار هدف شما نیز باشد.
- آگاهی از میزان تحصیلات گروه هدف ،‌ فاکتور کمک کنند در این جهت است و تا اندازه زیادی نوع و سطح مجلات و روزنامه‌های مورد مطالعه و کانال‌های تلویزیونی و رادیویی محبوبترشان را مشخص می‌نماید. به عبارتی پاسخ پرسش‌های اول در یافتن نوع رسانه‌ای که برای معرفی کالا و خدمات شما سودمند باشد، نقشی عمده دارند. رده سنی مشتریان بازار هدف، نیز تاثیرگذار در نوع رسانه انتخابی‌شان است. یک معلم باز نشسته شصت ساله و یک معلم سی ساله دلمشغولیها و علاقه‌مندیهای متفاوتی دارند.
- محل زندگی هم بعضی اوقات ساکنانش را به انتخاب رسانه‌ای محدود می‌کند. یک روزنامه نه چندان مشهور برای ساکنان یک شهرک کوهستانی، شناخته شده نیست. تلویزیون و رادیو ابزارهایی تقریبا فراگیرند.
- مخاطبان هر سن، شغل و درآمدی که داشته باشند و در هر کجا که زندگی کنند، یک بازاریاب موفق سعی می‌کند که از طریق رسانه مورد پسند آن‌ها به ذهن‌ها و خانه‌هایشان راه یابد.
- یکی از ایستگاه‌های رادیویی محلی،‌زنان هجده تا سی ساله را مخاطب قرار می‌دهد. هفته نامه‌ای در همان منطقه برای رفع نیاز صاحبان بنگاههای معاملات ملکی، چاپ می‌شود یک ماهنامه تخصی صنعتی هم در همان منطقه به چاپ می‌رسد ولی مخاطبان او در سراسر کشور پراکنده‌اند و صنعتگرانی در آن زمینه تخصصی هستند.
- همه کسب و کارهای موفق، بازاریابی دارند که توانسته‌اند این مجاری را بیابند و خودشان را با مهارت در آن جای دهند. گاهی اوقات ممکن است ندانید که مخاطبان یک کانال تلویزیونی یا یک ایستگاه رادیویی یا مجله، بیشتر چه کسانی هستند. در این حالت بهترین راه اینست که از مدیر فروش آگهی‌هایشان سوال کنید. آن‌ها فواصل زمانی مشخص نظرسنجی انجام می‌دهند تا میزان محبوبیت خودشان و نوع مخاطب نشان را بشناسند. به طور مثال ممکن است به تصور شما، این مجله یا هفته‌نامه، مخاطبان شما را در بین خوانندگانش نداشته باشد ولی مدیر فروش عکس این مطلب را خواهد گفت برعکس قضیه هم بسیار روی می‌دهد.
- به خاطر بسپارید که رسانه‌ها فقط به تلویزیون و نشریات محدود نیست. یک تبلیغات گران و پرزرق و برق تلویزیونی می‌تواند شما و کسب و کارتان را معرفی کند و چند خودکار و لوازم‌التحریر رایگان و راحت و مناسب که نام و علامت کسب و کار شما را با خود داشته باشد نیز معرف همان صاحب آگهی تلو یزیونیست.
- در به کارگیری رسانه‌ها دقت کنید. تبلیغاتی که دوام و استمرار داشته باشد پاسخگوست. بله حضور در تلویزیون، رادیو، چند مجله و یک روزنامه مشهور، وسوسه‌کننده است و اگر در هر کدام از این مجاری تبلیغاتی قوی ظاهر شوید. تاثیری به مراتب بیشتر را شاهد خواهید بود. ولی این مخصوص کسب و کارهای بزرگ است. شما تازه کار و نوپایید. پس رسانه‌ای که بین مشتریان بالقوه‌تان بیشترین طرفدار را دارد، برگزینید و قوای بازاریابی را به آن سو متوجه کنید. مخاطبان باید بارها،‌ بارها و بارها درباره شما بشنوند و آن قدر که نامتان را به خاطر بسپارند. قانون مشهوری در بازاریابی هست که به "قانون هفت" شهرت دارد. به این مفهوم که مشتری احتمالی باید پیش از این که به خرید اقدام کند، حداقل هفت بار نام و جملات کلیدی کسب و کارتان را شنیده باشد.
در ضمن یک رسانه و استفاده از آن هم دقت می‌خواهد چون اگر خیلی گران باشد، نمی‌توانید هفته‌ها از آن استفاده کنید. پس رسانه ارزانتری را انتخاب کنید که بودجه‌تان اجازه دهد مدتی طولانی در آن ظاهر شوید.
- از فایده کالا صحبت کنید نه از خودش. مشتری می‌خواهد بداند که آیا پس از خریدن این کالا و استفاده از این خدمات، تغییر مثبتی در زندگیش حاصل خواهد شد یا این که پولش را هدر داده و جسمی اضافی و بی‌ مصرف را به خانه‌اش اضافه خواهد کرد. از خودتان بسپارید که آیا کالا و خدمات من می‌تواند به مشتریان کمک کند و اگر پاسخ را مثبت دیدید چگونه و از چه طریقی؟ از زبان یک مشتری و کسی که به سراغ کسب و کارتان آمده با مشتری بالقوه‌تان سخن بگویید و از احتیاجات و انتظاراتش پرس‌وجو کنید. زمان چیزی است که همگی مردم جهان رنگارنگ و پرهیاهوی امروز از کمبودش شکایت دارند و طالب کالاها و خدماتی‌اند که در کمترین وقت به نهایت کمکشان کند. آیا کالا و خدمات شما اینچنین ویژگی و خاصیتی دارد؟
- درباره قیمت هم که مسئله روشن است. مشتریان بهترین کیفیت و پایین‌ترین قیمت را خواستارند. البته فراموش نکنید که یک کسب و کار موفق بین این دو کفه ترازو، تعادل برقرار می‌سازد شما هم دقت کنید که کیفیت فدای قیمت ارزان نشود. و اگر کالا و خدماتی بتواند وضع مالی مشتری را بهبود بخشد، به مراتب پرطرفدارتر خواهد بود.
- روند بازاریابی یک کسب و کار مطرح و شناخته شده، مزیت‌هایی که به آن‌ها اشاره شد را به خانه مشتریان بالقوه می‌آورد. زمانی که می‌خواهید مشخصات برجسته کالایتان را معرفی کنید به منافع و مزیت‌های هر ویژگی اشاره نمایید.
- و در پایان این که توسعه کسب و کار فیزیکی‌تان را به کسب و کار آن لاین از یاد نبرید. شبکه گسترده جهانی، رسانه‌ایست که به کسب و کارهای کوچک اجازه می‌‌دهد، به رایگان و یا با هزینه‌ای ناچیز در آن ظاهر شده خودشان را معرفی کنند. موتورهای جستجو، رنکینگ بالا در صفحات موتورهای جستجو و لیست‌های آنان و برقراری لینک‌های موثر از مجاری و روش‌های پررنگ نمودن حضور کسب و کارها در شبکه هستند.
مترجم: آذین صحابی

مرجع: روزنامه سرمایه- خانه‌ کارآفرینان